budgetary
budgetary - بودجه ای
adjective - صفت
UK :
US :
مربوط به روشی که پول در بودجه خرج می شود
مربوط به بودجه و مقدار پولی که برای خرج کردن در دسترس است
مربوط به مقدار پولی است که برای خرج کردن در دسترس است
مربوط به بودجه یا برنامه ریزی بودجه
I urge the administration to find a more appropriate and forthright solution to the budgetary and debt extension issues at hand.
من از دولت میخواهم که راهحل مناسبتر و صریحتری برای مسائل مربوط به بودجه و تمدید بدهیها پیدا کند.
The budgetary commission noted that the budget was not adequate to complete the necessary economic restructuring.
کمیسیون بودجه خاطرنشان کرد که بودجه برای تکمیل بازسازی اقتصادی لازم کافی نیست.
بررسی دریافتی ها در اواخر شب جایگزین یک سیستم کنترل بودجه مناسب نیست.
این هتل دارای سیستم کنترل بودجه نیست.
او نه بازی های بودجه ای انجام می دهد و نه تحمل می کند که افراد مالی با او بازی کنند.
They are budgetary procedure the inadequacy of resources, and the redistributive aspect of the budget.
آنها رویه بودجه، ناکافی بودن منابع و جنبه توزیع مجدد بودجه هستند.
در دسامبر، سوسیالیست ها کنترل قوه مجریه بر فرآیند بودجه را به چالش کشیدند.
Nixon entered the White House in 1969 committed to budgetary restraint and reducing spending on welfare programmes.
نیکسون در سال 1969 وارد کاخ سفید شد و متعهد به محدودیت بودجه و کاهش هزینههای برنامههای رفاهی بود.
budgetary restrictions
محدودیت های بودجه ای
budgetary control/policies/reform
کنترل بودجه / سیاست ها / اصلاحات
Industrial expansion could solve the regime’s chronic budgetary problems.
توسعه صنعتی می تواند مشکلات مزمن بودجه رژیم را حل کند.
رویه های حسابداری جدید کنترل بودجه را بهبود می بخشد.
این کتاب به مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن دوره می پردازد.
او دچار مشکلات مالی شده بود.
توکیو یک مرکز مالی بزرگ است.
اتحادیه پولی اروپا نزدیک تر
budgetary constraints
محدودیت های بودجه ای
Our department is facing a budgetary shortfall.
بخش ما با کمبود بودجه مواجه است.
به دلیل محدودیت های بودجه ای، در حال حاضر دیگر نیروی بیشتری استخدام نمی کنیم.
این پول برای پوشش کسری بودجه مصرف شده است.
budgetary targets/savings
اهداف/پس انداز بودجه
budgetary problems
مشکلات بودجه ای
اقتصادی
مالی
fiscal
پولی
monetary
پول
تجاری
سرمایه، پایتخت
pecuniary
جیب
دلار و سنت
کسب و کار
dollars-and-cents
بودجه بندی
بانکداری
budgeting
پول گرا
banking
پول نقد
monetarist
مالیات
درآمد
حسابداری
سرمایه گذاری
accounting
شماره
عددی
numbers
دفترچه جیبی
numeric
تجارت
pocketbook
مواد
صنعتی
نظارتی
mercantile
در مورد پول
مربوط به کار
regulatory
تاجر
concerning money
business-related
trading
merchant
nonfinancial
غیر مالی