pretense
pretense - تظاهر
noun - اسم
UK :
US :
املای آمریکایی تظاهر
املای ایالات متحده از تظاهر
روشی از رفتار که برای فریب مردم است
سوت تمام فانتزی و تظاهر را از بین می برد.
John then-and this is the important point-was able to deliver on his early pretense and Big Promise potential.
جان پس از آن - و این نکته مهم است - توانست به تظاهر اولیه و پتانسیل بیگ پرومس خود عمل کند.
اما کمی تظاهر و تصنع را از بین می برد و شاید حتی کمی شور و اشتیاق را از بین ببرد.
Eventually he would turn away either because he accepted my pretense or because he was not sure it was one.
در نهایت یا به این دلیل که تظاهر من را پذیرفت یا به این دلیل که مطمئن نبود که این تظاهر است، روی برگرداند.
The hypocrisy is the pretense that the players are scholars whose colleges are competing for the glory of it all.
تظاهر به این است که بازیکنان دانشآموزانی هستند که دانشکدههایشان برای شکوه و جلال آن رقابت میکنند.
Now and then the real priorities and the concealed agenda do break through the pretense of compassion.
گاه و بیگاه، اولویت های واقعی و دستور کار پنهان از تظاهر شفقت می شکند.
She knew a couple of friends elsewhere who lived together under the pretense of sharing an apartment or duplex.
او چند دوست را در جای دیگری میشناخت که به بهانه اشتراک یک آپارتمان یا دوبلکس با هم زندگی میکردند.
او یک ماجراجو بود، بینهایت جاهطلب، کاملاً بدون تظاهر و به دنبال شهرت بود.
صمیمیت آنها فقط تظاهر بود.
در پایان عصر او تمام تظاهر به علاقه را کنار گذاشته بود.
او هیچ تظاهر به دانش عالی موسیقی نکرد.
او نمی توانست وانمود کند که او را دوست دارد ادامه دهد.
یک قاضی باید حداقل تظاهر به عینیت داشته باشد.
من تظاهر نمی کنم که در این زمینه متخصص هستم.
او هیچ تظاهر به جستجوی کار نکرد.
به بهانه های واهی (= با فریب مردم) پول جمع آوری شد.
جلو
facade
نما
guise
پوشش
نشان می دهد
façade
مبدل کردن
disguise
ظاهر
semblance
بالماسکه
masquerade
ماسک
حرام
charade
عمل کنید
روکش
veneer
ژست
حجاب
veil
هوا می گیرد
شنل
بازی کردن
airs
شبیه سازی
cloak
فریب
playacting
تقلب
simulation
نمایش دادن
deception
حقه
dissimulation
فوت و فن
ساختگی
hoax
تصنع
باهم
fakery
زیر پا گذاشتن
artifice
حالت دادن
con
تظاهر کردن
subterfuge
posturing
feigning
frankness
رک گویی
honesty
صداقت
honorUS
افتخار ایالات متحده
honourUK
HonourUK
openness
باز بودن
حقیقت
truthfulness
راست بودن
uprightness
واقعیت
شخصیت
خلوص
sincerity
صراحت
عقب
forthrightness
بازگشت
rear
candourUK
صادقانه آمریکا
candourUK
بی هنری
candorUS
امانت
artlessness
احتیاط
trustworthiness
هوشمندی
probity
تمامیت
ingenuousness
بی گناهی
integrity
حسن نیت
guilelessness
مستقیم بودن
صحت
directness
اصالت
veracity
سادگی
sincereness
انصاف
genuineness
simplicity
straightforwardness
fairness