river

base info - اطلاعات اولیه

river - رودخانه

noun - اسم

/ˈrɪvər/

UK :

/ˈrɪvə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [river] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Eventually we came to the mouth of the River Thames.


    در نهایت به دهانه رودخانه تیمز رسیدیم.

  • the Hudson River


    رودخانه هادسون

  • on the banks of the river (= the ground at the side of a river)


    بر کرانه های رودخانه (= زمین در کنار رودخانه)


  • سفر به بالا/پایین رودخانه (= در جهت مخالف با/در همان جهتی که رودخانه در آن جریان دارد)

  • the mouth of the river (= where it enters the sea)


    دهانه رود (= جایی که وارد دریا می شود)

  • Can we swim in the river?


    آیا می توانیم در رودخانه شنا کنیم؟

  • There was a boat on the river.


    یک قایق روی رودخانه بود.


  • بر نهر (= کنار آن) خانه دارند.

  • An entire community sprouted up along the river (= beside it).


    یک جامعه کامل در کنار رودخانه (= کنار آن) جوانه زد.

  • Ahead of them was a long deserted stretch of river.


    جلوتر از آنها رودخانه ای طولانی و متروک بود.

  • a river valley/basin/delta


    دره رودخانه / حوضه / دلتا

  • The bridge crosses the river just above the rapids.


    این پل از رودخانه درست بالای تپه ها عبور می کند.

  • Rivers of molten lava flowed down the mountain.


    رودخانه هایی از گدازه های مذاب از کوه سرازیر شدند.

  • He dived into the river.


    او در رودخانه شیرجه زد.

  • How are we going to get across the river?


    چگونه می خواهیم از رودخانه عبور کنیم؟

  • I had decided to follow the river to my destination.


    تصمیم گرفته بودم رودخانه را تا مقصدم دنبال کنم.

  • Let's go down to the river at sunset.


    در غروب آفتاب به سمت رودخانه برویم.

  • The bridge once spanned the river Serein.


    این پل زمانی روی رودخانه سرین می گذشت.

  • The river had overflowed its banks.


    رودخانه از کناره هایش طغیان کرده بود.

  • The river has risen with the rains.


    رودخانه با بارندگی بالا آمده است.

  • The river is navigable by vessels of up to 90 tons.


    این رودخانه با کشتی های تا 90 تن قابل کشتیرانی است.


  • پس از بارندگی اخیر، رودخانه همچنان بالاست.

  • The river rises in Bulgaria and flows through Greece to the Aegean.


    این رودخانه از بلغارستان سرچشمه می گیرد و از یونان به دریای اژه می گذرد.

  • The river was swollen after the floods.


    رودخانه پس از سیل متورم شد.

  • The river was too wide to swim across comfortably.


    رودخانه آنقدر عریض بود که نمی‌توانست راحت از آن عبور کند.

  • The river winds its way through the hills.


    رودخانه راه خود را از میان تپه ها می پیچد.

  • The rocks and sandbanks make the river hard to navigate.


    صخره‌ها و سواحل شنی رودخانه را سخت می‌کنند.

  • There's a bridge across the river.


    یک پل روی رودخانه وجود دارد.

  • They sailed down the river.


    آنها به سمت پایین رودخانه حرکت کردند.

  • They were waiting for us on the other side of the river.


    آن طرف رودخانه منتظر ما بودند.

  • They're dredging the river to make it safer for larger boats.


    آنها در حال لایروبی رودخانه هستند تا آن را برای قایق های بزرگتر ایمن تر کنند.

synonyms - مترادف

  • جریان

  • waterway


    آبراه

  • brook


    نهر

  • tributary


    خراجی

  • watercourse


    جریان آب

  • beck


    بک

  • creek


    رودخانه

  • rivulet


    سوختن


  • کانال

  • canal


    رول

  • rill


    راندل

  • runnel


    تازه


  • ورودی

  • freshet


    جویبار

  • inlet


    بیلبونگ

  • streamlet


    متولد شد

  • billabong


    آبریز

  • bourn


    شاخه

  • rillet


    مصب


  • دوره

  • estuary


    اجرا کن


  • بروکلت

  • run


    شلاق

  • brooklet


    شما

  • runlet


    آبشش

  • bayou


    متقابل

  • gill


    بورن

  • confluent


    تأثیرگذار

  • bourne


    حلقه زدن

  • influent


  • rindle


antonyms - متضاد
  • distributary


    توزیع کننده

  • effluent


    پساب

لغت پیشنهادی

providers

لغت پیشنهادی

hostilities

لغت پیشنهادی

electra