alibi
alibi - علیبی
noun - اسم
UK :
US :
something that proves that someone was not where a crime happened and therefore could not have done it
چیزی که ثابت می کند کسی در محل وقوع جرم نبوده و بنابراین نمی تواند آن را انجام دهد
بهانه ای برای کاری که در انجام آن شکست خورده اید یا اشتباه انجام داده اید
proof that someone who is thought to have committed a crime could not have done it especially the fact or statement that they were in another place at the time it happened
اثبات اینکه شخصی که تصور میشود مرتکب جرمی شده است نمیتوانست این کار را انجام دهد، به ویژه این واقعیت یا بیانیهای که در زمان وقوع جرم در مکان دیگری بوده است.
بهانه ای برای یک چیز بد یا برای یک شکست
proof that someone who is thought to have committed a crime could not have done it esp. the fact or claim that the person was in another place at the time the crime happened
اثبات اینکه شخصی که تصور می شود مرتکب جرمی شده است، نمی تواند آن را انجام دهد، به عنوان مثال. واقعیت یا ادعای اینکه شخص در زمان وقوع جرم در مکان دیگری بوده است
عذری هم بهانه ای برای چیزی است
زمانی که یک البی تولید شد، گفتند این تخلف در اردیبهشت 92 رخ داده است.
یک حقایق عالی نیز: هیچ کس سخنان پروفسور سامرلی را زیر سوال نمی برد.
و این دروغ های من به پلیس بود که به او حقایق وجود نداشت.
But he also walked through the 17-year history of his relationship with Nicole and every last detail of his alibi.
اما او در طول تاریخ 17 ساله رابطه خود با نیکول و آخرین جزئیات جزییات خود نیز قدم زد.
او به جزییات جزییات خود را نیز بررسی نکرد.
به گفته کن هریس، او یک حقایق چدنی دارد.
اما این به تام حقایقی غیرقابل ایراد می دهد.
مظنونان همگی برای روز سرقت حقایق داشتند.
او تمام روز چهارشنبه را در دفتر بود و به همین دلیل یک حقایق چدنی دارد.
متهم نتوانست برای شام عذری بدهد.
آنها برای احراز استعاره برای متهم به شهود استناد کردند.
او عذری چدنی (= بسیار قوی) دارد - هفته قتل در بیمارستان بود.
After eight years in power the government can no longer use the previous government's policy as an alibi for its own failure.
دولت پس از هشت سال روی کار آمدن دیگر نمی تواند از سیاست دولت قبل به عنوان دستاویزی برای شکست خود استفاده کند.
باز هم دیر کردی - این بار چه چیز دیگری داری؟
دلیل
excuse
بهانه
justification
توجیه
plea
درخواست
defenceUK
دفاع بریتانیا
توضیح
pretext
بهانه، مستمسک
apology
عذرخواهی
defenseUS
دفاع آمریکا
vindication
خط
داستان
حساب
ادعا
allegation
پاسخ
مورد
assertion
پلیس بیرون
پوشش
cop-out
اعلام
دفاع از شواهد
declaration
اثبات
defending evidence
پاسخ دادن
غرفه
retort
بیانیه
stall
کیس هوابند
داستان ماهی
airtight case
آهنگ و رقص
کاهش
منطقی سازی ایالات متحده
extenuation
بحث و جدل
rationalizationUS
denial
انکار
سوال
درخواست
جمله
مخالفت
شارژ
condemnation
محکومیت
indictment
اعلام جرم