armoury

base info - اطلاعات اولیه

armoury - اسلحه خانه

noun - اسم

/ˈɑːrməri/

UK :

/ˈɑːməri/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [armoury] در گوگل
description - توضیح
  • a place where weapons are stored


    مکانی که در آن اسلحه نگهداری می شود


  • تمام مهارت ها، اطلاعات و غیره کسی که برای دستیابی به چیزی در دسترس است


  • تمام سلاح ها و تجهیزات نظامی که یک کشور در اختیار دارد

  • a place where weapons and other military equipment are stored


    مکانی که در آن اسلحه و سایر تجهیزات نظامی نگهداری می شود

  • things or qualities that can be used to achieve a particular aim


    چیزها یا ویژگی هایی که می توان از آنها برای رسیدن به یک هدف خاص استفاده کرد

  • These techniques now provide the analyst with a formidable armoury with which to attack the many scientific problems associated with art research.


    این تکنیک‌ها اکنون اسلحه‌خانه‌ای قدرتمند در اختیار تحلیلگر قرار می‌دهند که با آن می‌تواند به بسیاری از مشکلات علمی مرتبط با تحقیقات هنری حمله کند.

  • But many caddies offer a great deal more and look upon themselves as vital components in the professional golfer's armoury.


    اما بسیاری از کادوی ها چیزهای بیشتری ارائه می دهند و به خود به عنوان اجزای حیاتی در اسلحه خانه گلف بازان حرفه ای نگاه می کنند.

  • He had a key to the armoury, but not one to the ammunition safe.


    او یک کلید برای اسلحه خانه داشت، اما یک کلید برای گاوصندوق مهمات نداشت.

  • Few women have anything so remarkable in their armoury.


    کمتر زنی در اسلحه خانه خود چیزی تا این حد قابل توجه داشته باشد.

  • They have three weapons in their armoury.


    آنها سه سلاح در اسلحه خود دارند.

example - مثال
  • Several guns had been stolen from the palace armoury.


    چندین اسلحه از زرادخانه کاخ به سرقت رفته بود.

  • We collected our rifles from the armoury for our first lesson in shooting.


    تفنگ هایمان را برای اولین درس تیراندازی از اسلحه خانه جمع کردیم.

  • Doctors have an armoury of drugs available.


    پزشکان یک انبار دارو در دسترس دارند.

  • Britain’s nuclear armoury


    تسلیحات هسته ای بریتانیا

  • In karate, strength is not the only weapon in your armoury.


    در کاراته، قدرت تنها سلاح در اسلحه شما نیست.

  • The tiger has a formidable armoury of fang, claw, power and speed.


    ببر دارای زرادخانه مهیبی از نیش، پنجه، قدرت و سرعت است.

  • The two countries signed an agreement to reduce their nuclear armouries.


    دو کشور توافقنامه ای برای کاهش تسلیحات هسته ای خود امضا کردند.

  • Fighter planes have successfully bombed the enemy's main armoury.


    هواپیماهای جنگنده با موفقیت زره پوش اصلی دشمن را بمباران کردند.

  • The only weapon left in his armoury was indifference.


    تنها سلاحی که در اسلحه خانه اش باقی مانده بود، بی تفاوتی بود.

synonyms - مترادف
  • arsenal


    انبار مهمات


  • مجله

  • ammunition dump


    انبار تسلیحات

  • arms depot


    armoryUS

  • ordnance depot


    کش اسلحه

  • armoryUS


    انبار

  • arms cache


    اتاق اسلحه

  • depot


    اسلحه فروشی

  • gunroom


    فروشگاه مهمات


  • زباله

  • munitions store


    سیلو موشک

  • dump


    انبار کردن

  • missile silo


    فروشگاه

  • stockpile


    حافظه پنهان


  • مرکز فرماندهی

  • cache


    توپخانه


  • دامنه

  • artillery


    مهمات


  • گیاه

  • gunnery


    ذخیره کردن

  • ordnance


    ساختمان نظامی


  • ذخیره سازی

  • stash


    حافظه پنهان اسلحه

  • munitions dump


    عرضه


  • موجودی


  • اسلحه ساز

  • weapons cache




  • storehouse


  • gunsmith


antonyms - متضاد

  • بدهی

لغت پیشنهادی

alt-

لغت پیشنهادی

killer

لغت پیشنهادی

forth