binary

base info - اطلاعات اولیه

binary - دودویی

noun - اسم

/ˈbaɪnəri/

UK :

/ˈbaɪnəri/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [binary] در گوگل
description - توضیح
  • consisting of two parts


    متشکل از دو بخش

  • relating to the system of numbers used in computers, that uses only the numbers 0 and 1


    مربوط به سیستم اعداد مورد استفاده در رایانه ها است که فقط از اعداد 0 و 1 استفاده می کند

  • using a system of numbers that uses only 0 and 1


    با استفاده از سیستمی از اعداد که فقط از 0 و 1 استفاده می کند

  • relating to or consisting of two things, in which everything is either one thing or the other


    مربوط به یا متشکل از دو چیز است که در آنها همه چیز یا یک چیز است یا آن چیز

  • a system of numbers that uses only 0 and 1


    سیستمی از اعداد که فقط از 0 و 1 استفاده می کند


  • چیزی مانند یک سیستم یا توصیف که دارای دو بخش است که در آن همه چیز یا یک چیز است یا چیز دیگری

  • a binary star


    آ ستاره دوتایی

  • consisting of two of something


    متشکل از دو چیزی

  • Binary also describes a numbering system using only two numbers, zero and one


    باینری همچنین یک سیستم شماره گذاری را با استفاده از دو عدد صفر و یک توصیف می کند

  • relating to a system of counting, used in computers, in which only the numbers 0 and 1 are used


    مربوط به یک سیستم شمارش، مورد استفاده در کامپیوترها، که در آن فقط از اعداد 0 و 1 استفاده می شود.

  • based on only two numbers


    فقط بر اساس دو عدد

  • consisting of two parts


    با این حال، برای محاسبات باینری نقطه ثابت معمولی، ما می خواهیم طیفی از مقادیر مثبت و منفی داشته باشیم.

  • However for normal fixed-point binary arithmetic, we wish to have a range of positive and negative values.


    در خرد کردن باینری، یک حالت یک جفت اعداد است.

  • In binary chopping, a state is a pair of numbers.


    ما همچنین از لغو تقسیم دوتایی استقبال می کنیم.

  • We also welcome the abolition of the binary divide.


    این معمولاً زمانی اتفاق می‌افتد که برای مثال از فرمت باینری نقطه ثابت برای نشان دادن آدرس‌های فروشگاه استفاده می‌شود.

  • This is usually the case when fixed-point binary format is used to represent store addresses, for example.


    با این حال، ما نمی‌توانیم این کار را مستقیماً انجام دهیم، بلکه سعی می‌کنیم نوار را به‌صورت یک عدد باینری بخوانیم.

  • However we can not just do this directly attempting to read the tape simply as a binary number.


    خروجی های شمارنده اعداد باینری هستند که نشان دهنده 16 زاویه فاز حامل با فاصله مساوی و چرخه ای تولید شده اند.

  • The counter's outputs are binary numbers representing 16 equidistant, cyclically generated carrier phase angles.


    این درخت به عنوان درخت جستجوی باینری تصادفی شناخته می شود.

  • This is known as a random binary search tree.


example - مثال
  • The computer performs calculations in binary and converts the results to decimal.


    کامپیوتر محاسبات را به صورت باینری انجام می دهد و نتایج را به اعشار تبدیل می کند.


  • آنها استدلال می کنند که فراتر از دوتایی های زن و مرد، همجنس گرا و استریت مهم است.

  • Computers store all data in binary code.


    کامپیوترها همه داده ها را در کد باینری ذخیره می کنند.

  • The server writes these files in binary format.


    سرور این فایل ها را به صورت باینری می نویسد.

  • What would pi be in binary numbers?


    پی در اعداد باینری چه خواهد بود؟

  • It's a binary choice you either accept or you refuse.


    این یک انتخاب دودویی است، یا می پذیرید یا رد می کنید.

  • The system tends to reinforce binary opposites: us and them self and other objective and subjective.


    این سیستم تمایل به تقویت متضادهای دوتایی دارد: ما و آنها، خود و دیگری، عینی و ذهنی.

  • The study showed that most people under 30 believe that attributes such as male and female aren't binary, but rather are on a spectrum.


    این مطالعه نشان داد که اکثر افراد زیر 30 سال معتقدند که ویژگی هایی مانند مرد و زن دودویی نیستند، بلکه در یک طیف قرار دارند.

  • The data is stored in binary, which is then decoded and played back.


    داده ها به صورت باینری ذخیره می شوند و سپس رمزگشایی و پخش می شوند.

  • We think of truth and falsehood as a binary: you're either right or you're wrong.


    ما حقیقت و دروغ را به صورت دوتایی در نظر می گیریم: شما یا درست می گویید یا اشتباه می کنید.


  • دوتایی ها - انتخاب در مقابل زندگی، لیبرال در مقابل محافظه کار، ما در مقابل آنها - در رسانه و سیاست به خوبی کار می کنند.

  • Spica, over 2000 times as luminous as the Sun is actually a binary.


    Spica، بیش از 2000 برابر نور خورشید، در واقع یک دوتایی است.

  • the binary system


    سیستم باینری

  • a binary code/digit/number


    یک کد باینری / رقم / شماره

  • The markets face a simple binary decision - stay or go.


    بازارها با یک تصمیم دودویی ساده روبرو هستند - ماندن یا رفتن.

  • All computer equipment deals only in binary.


    تمام تجهیزات کامپیوتری فقط به صورت باینری معامله می شوند.

synonyms - مترادف

  • دو برابر

  • dual


    دوگانه


  • دوقلو

  • twofold


    دوبلکس

  • duplex


    دو جانبه

  • bipartite


    جفت شده است

  • paired


    دوتایی

  • dualistic


    دو برابر شد

  • binate


    بولی

  • doubled


    دو

  • dyadic


    دو لبه


  • دو لوله

  • Boolean


    تکراری

  • two


    جفت شدن

  • double-edged


    تطابق

  • double-barreled


    تطبیق

  • coupled


    بینال

  • duplicate


    دوگانگی

  • bifold


    دو سر

  • duple


    به صورت جفت

  • geminate


    جوجه دار شد

  • matching


    دو شکل شده

  • matched


    دیپلوئید

  • binal


  • dichotomous


  • doubleheader


  • in pairs


  • two-fold


  • geminated


  • biformed


  • diploid


antonyms - متضاد

  • تنها

  • ASCII


    ASCII

  • lone


    غیر باینری

  • non-binary


    مفرد

  • singular


    متن


  • سیمپلکس

  • simplex


لغت پیشنهادی

beaver

لغت پیشنهادی

backtrack

لغت پیشنهادی

comers