subsidiary
subsidiary - شرکت فرعی
adjective - صفت
UK :
US :
شرکتی که تحت مالکیت یا کنترل شرکت بزرگتر دیگری است
با چیز دیگری مرتبط است، اما اهمیت کمتری دارد
شرکتی که حداقل نصف آن متعلق به شرکت دیگری است
با چیزی مرتبط است، اما اهمیت کمتری دارد
برای اشاره به چیزی کم اهمیت تر از چیز دیگری که با آن مرتبط است، استفاده می شود
شرکتی که متعلق به یک شرکت بزرگتر است
شرکتی که توسط دیگری کنترل می شود
تحت مالکیت یا کنترل شرکت دیگری است
برای توصیف چیزی کمتر مهم از چیز دیگری که با آن مرتبط است استفاده می شود
رلکو قصد دارد یک شرکت تابعه در بریتانیا با سرمایه حدود 4 میلیون دلار تأسیس کند.
InterHarvest یکی از شرکت های تابعه United Brands است.
Under our law a subsidiary can go bankrupt and normally the parent company will not be liable for its debts.
طبق قانون ما، یک شرکت تابعه می تواند ورشکست شود و به طور معمول شرکت مادر مسئولیتی در قبال بدهی های خود نخواهد داشت.
Lowe بخشی از Lowe Group، یکی از سه شرکت بزرگ تابعه Interpublic است.
بازخرید شرکت فرعی در دوازده ماه گذشته در زمان فروش ضریب 0.75 تا 1.5 هزینه خواهد داشت.
این شرکت تابعه دارای 50 دفتر در سراسر کشور است.
The stated intention of the Eleventh Directive is to harmonise the laws relating to subsidiaries and branches.
هدف مندرج در بخشنامه یازدهم، هماهنگ سازی قوانین مربوط به شرکت های تابعه و شعب است.
subsidiary information
اطلاعات فرعی
یک موضوع فرعی
I'm taking history as a subsidiary subject (= one that is not studied in as great depth as a main subject).
من تاریخ را به عنوان یک موضوع فرعی در نظر میگیرم (= موضوعی که به اندازه یک موضوع اصلی به عمق مطالعه نشده است).
a subsidiary role/factor
نقش/عامل فرعی
همه شرکتهای بزرگ ضبط، برچسبهای فرعی تحت کنترل خود داشتند.
a banking/foreign subsidiary
یک شرکت تابعه بانکی/خارجی
a majority-owned/wholly owned subsidiary
یک شرکت تابعه با مالکیت اکثریت/تمام مالکیت
کالیفرنیا فرست بانک یک زیرمجموعه 77 درصدی بانک توکیو است.
این شرکت دیروز اعلام کرد استراتژی خود این است که مشاغل زیرمجموعه را برای فروش آینده توسعه دهد.
Psychometric tests used at interview are not always accurate and only provide subsidiary information.
تست های روان سنجی مورد استفاده در مصاحبه همیشه دقیق نیستند و فقط اطلاعات فرعی را ارائه می دهند.
این گروه می خواهد که پروتکل تابع سازمان تجارت جهانی باشد.
secondary
ثانوی
subordinate
تابع
ancillary
فرعی
auxiliary
کمکی
supplementary
مکمل
جزئی
lesser
کمتر
subservient
لوازم جانبی
accessory
پیرامونی
peripheral
اضافی
supplemental
پایین تر
جوان
پشتیبان گیری
کمک کننده
وابسته
backup
خدمتکار
contributory
وثیقه
appurtenant
کمک کردن
attendant
موضوع
collateral
دستیار
adjuvant
خراج
assisting
درجه دوم
سطح پایین تر
کمانچه دوم
aiding
درجه پایین تر
tributory
مشایعت
second-class
lower-level
second-fiddle
lower-grade
accompanying
عمده
مرکزی
اصلی
رئیس
سر
کلید
منتهی شدن
اولیه
حیاتی
مهم
لازم است
اولین
در درجه نخست
foremost
غالب
نخست
عالی
predominant
سرمایه، پایتخت
supreme
بالاترین
نخست وزیر
highest
برترین
premier
محوری
ضروری است
paramount
اساسی
pivotal
پایه ای
استاد
جلو
تعیین کننده
cardinal
decisive
