beetle

base info - اطلاعات اولیه

beetle - سوسک

noun - اسم

/ˈbiːtl/

UK :

/ˈbiːtl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [beetle] در گوگل
description - توضیح

  • حشره ای با پشت سخت گرد که معمولا سیاه است


  • برای رفتن به جایی سریع و خم شدن به جلو

  • a small car made by Volkswagen which has a high rounded top. It was first produced in the 1930s and has been popular ever since because of its unusual shape. In 1998 a Beetle with a completely new design went on sale.


    یک خودروی کوچک ساخته شده توسط فولکس واگن که دارای قسمت بالایی گرد است. اولین بار در دهه 1930 تولید شد و از آن زمان به دلیل شکل غیرمعمولش محبوبیت زیادی پیدا کرده است. در سال 1998 یک سوسک با طراحی کاملا جدید به فروش رفت.

  • an insect with a hard shell-like back


    حشره ای با پشتی سخت مانند پوسته


  • سریع به جایی بروم

  • a brand name for a small car with a rounded front top and back made by the company Volkswagen


    نام تجاری برای یک ماشین کوچک با جلو، بالا و پشت گرد، ساخته شده توسط شرکت فولکس واگن

  • any of various insects with a hard shell-like back


    هر یک از حشرات مختلف با پشتی سخت و صدفی مانند

  • You know that story of the man who wakes up and finds he's turned into a beetle?


    داستان مردی را می‌دانید که از خواب بیدار می‌شود و می‌بیند که تبدیل به یک سوسک شده است؟


  • هویت گروهی، همان کاری که می گویند سوسک های سیاه انجام می دهند؟

  • If you are curious about the bombardier beetle, by the way what actually happens is as follows.


    اگر در مورد سوسک بمب افکن کنجکاو هستید، اتفاقاً آنچه در واقع اتفاق می افتد به شرح زیر است.

  • It is found mainly in timbers less than fifty years old and is a much larger insect than the furniture beetle.


    عمدتاً در الوارهای کمتر از پنجاه سال یافت می شود و حشره ای بسیار بزرگتر از سوسک مبلمان است.

  • The house longhorn beetle is another insect pest which seems to be confined to parts of Hampshire and south-west Surrey.


    سوسک شاخ بلند خانگی یکی دیگر از آفت‌های حشره‌ای است که به نظر می‌رسد در بخش‌هایی از همپشایر و جنوب غربی ساری محدود شده است.

  • Three hundred thousand kinds of beetles are known, far more than any other group.


    سیصد هزار نوع سوسک، بسیار بیشتر از هر گروه دیگری شناخته شده است.

  • The presence of beetles is acknowledged as an indicator of the general health of the forest.


    وجود سوسک ها به عنوان شاخصی برای سلامت عمومی جنگل شناخته می شود.

  • There also were beetles crawling on the ice in slow motion.


    همچنین سوسک هایی در حال خزیدن روی یخ با حرکت آهسته بودند.

example - مثال
  • a black beetle


    یک سوسک سیاه

  • a dung beetle


    یک سوسک سرگین

  • a deathwatch beetle


    یک سوسک دیده بان مرگ

  • Hoping to miss the traffic jams, she beetled off home at four o'clock.


    او به امید از دست دادن ترافیک، ساعت چهار از خانه خارج شد.

synonyms - مترادف
  • hurry


    عجله کن

  • scurry


    دویدن

  • scuttle


    قاتل

  • bustle


    شلوغی

  • dash


    خط تیره

  • hasten


    نژاد


  • هجوم بردن


  • کلاهبردار

  • scamper


    اسکات

  • scoot


    کمربند


  • پوست انداختن

  • pelt


    اشک


  • زیپ

  • zip


    دارت

  • dart


    اسکاد

  • scud


    اجرا کن

  • run


    پرواز

  • fly


    شلیک


  • پیچ

  • bolt


    سرعت


  • دوی سرعت

  • sprint


    سلام

  • hie


    پراکنده

  • scutter


    تند زدن

  • hurtle


    حرفه


  • بزرگنمایی

  • zoom


    خرگوش

  • hare


    یورتمه سواری

  • trot


    انفجار

  • blast


    بشکه


antonyms - متضاد

  • قرارداد

  • abridge


    خلاصه کردن

  • compress


    فشرده کردن

  • depress


    افسرده

  • lessen


    کاهش دادن


  • پایین تر


  • كاهش دادن

  • shrink


    کوچک شدن

  • tighten


    سفت کردن

  • cave in


    غار در

  • shorten


    کوتاه کردن

  • abbreviate


    مخفف کردن

  • deflate


    باد کردن


  • نگاه داشتن

  • indent


    تورفتگی

  • recede


    عقب نشینی کند

لغت پیشنهادی

budgets

لغت پیشنهادی

bivvy

لغت پیشنهادی

customers