bumpy
bumpy - برآمده
adjective - صفت
UK :
US :
یک سطح ناهموار صاف است اما دارای قسمت های برجسته زیادی است، بنابراین راه رفتن یا رانندگی روی آن دشوار است.
a bumpy journey by car or plane is uncomfortable, with movements up and down because of bad road or weather conditions
یک سفر پر دست انداز با ماشین یا هواپیما ناخوشایند است، با حرکت بالا و پایین به دلیل جاده یا شرایط آب و هوایی بد
غیر نرم
ناهموار یا ناهموار
کمربند ایمنی خود را ببندید، این سواری ممکن است ناهموار باشد.
او می گوید این سخت ترین دوره نیست اما بسیار سخت و پر دست انداز است.
هرازگاهی ماشینی روی جاده خاکی پر از دست انداز غوغا می کرد و گردابی از گرد و غبار سفید بر جای می گذاشت.
bumpy dirt roads
جاده های خاکی پر دست انداز
سایر مشکلات فناوری در سال علیرغم پایان ناهمواری که داشت، بسیار زیاد بود.
با این حال، علیرغم یک سال اول پر دست انداز، اکثر دانش آموزان در کار تولیدی مشغول بودند.
Not many people chose to take a ride on such a bumpy, gloomy road after dark in the month of January.
بسیاری از مردم ترجیح دادند در ماه ژانویه پس از تاریک شدن هوا در چنین جاده پر دست انداز و تاریکی سوار شوند.
پس از یک فرود ناهموار، همه مسافران تشویق کردند و از خلبان تشکر کردند.
این یک خواندن ناهموار خواهد بود.
برای رسیدن به آگرا مجبور شدیم یک سواری طولانی و پر از دست انداز را در یک اتوبوس قدیمی تحمل کنیم.
Since the programme was announced in 1998, like previous eradication campaigns, it has had a bumpy ride.
از زمانی که این برنامه در سال 1998 اعلام شد، مانند کمپینهای قبلی ریشهکنسازی، مسیر پر دستاندازی داشته است.
نیل آخرین مایل را در جاده پر دست انداز به سمت بزرگراه رانندگی کرد.
زمین برای بازی فوتبال خیلی پر دست انداز بود.
a bumpy road/track
جاده / مسیر پر دست انداز
او با دوچرخه کوهستانش روی زمین پر دست انداز رفت.
a bumpy ride/flight
سواری/پرواز ناهموار
یک سواری بسیار پر دست انداز از طریق خطوط روستایی
جاده داشت پر از دست انداز می شد و ما مجبور بودیم روی صندلی هایمان بمانیم.
او از رانندگی طولانی در جاده پر دست انداز احساس بیماری می کرد.
در امتداد جاده ای باریک و پر دست انداز رانندگی کردیم.
It might be a bumpy flight (= an uncomfortable and rough flight) because there's a lot of air turbulence ahead.
ممکن است یک پرواز ناهموار (= پرواز ناخوشایند و خشن) باشد زیرا تلاطم هوای زیادی در پیش است.
ساعت ها در جاده های خاکی پر دست انداز رانندگی کردیم.
خشن
uneven
ناهموار. ناجور
jagged
ناهموار
rugged
بی رویه
irregular
ژنده پوش
ragged
شکسته شده
توده ای
lumpy
درشت
coarse
خراشیده
scraggy
خشن شده
roughened
سنگریزه
pebbly
سنگی
stony
حفره دار
rocky
به شکل ضربتی
pitted
خراشیده شده
knobbly
پوسیده
rutted
گودال
rutty
سوراخ
potholed
دستگیره
holey
غرغر کرد
knobby
سوراخ شده
gnarled
راه راه
holed
سنگلاخ
corrugated
گره دار
craggy
تورفتگی
knotty
ناصاف
indented
بافت دار
unsmooth
ریگ دار
textured
harsh
gritty
مرحله
صاف
زوج
تخت
سطح
calm
آرام
flush
فلاش
planar
مسطح
leveledUS
سطح بندی شده آمریکا
levelledUK
سطح بندی شده انگلستان
لباس فرم
horizontal
افقی
درست است، واقعی
planate
پلات دار
homaloidal
همالوئیدی
unbroken
ناشکسته
تمیز
نرم
gentle
ملایم
planed
برنامه ریزی شده
منظم
mild
خفیف
استوار
unwrinkled
بدون چین و چروک
windless
بدون باد
unrough
ناخوشایند
undamaged
بدون آسیب
ثابت
سر راست
unfluctuating
بی نوسان
unvarying
غیر متغیر