recharge
recharge - شارژ مجدد
verb - فعل
UK :
US :
برای قرار دادن منبع جدید برق در یک باتری
If a battery recharges, it becomes filled with electricity so that it can work again and if you recharge a battery you fill it with electricity.
اگر باتری شارژ شود، پر از برق می شود تا دوباره کار کند و اگر باتری را شارژ کنید، آن را با برق پر می کنید.
to give (a battery) the ability to supply electricity again by connecting it to a piece of electrical equipment and filling it with electricity
دادن (باتری) توانایی تامین مجدد برق با اتصال آن به یک قطعه تجهیزات الکتریکی و پر کردن آن با برق
to put more power into a piece of electrical equipment that uses a battery by connecting it to an electricity supply
برای وارد کردن انرژی بیشتر به یک قطعه از تجهیزات الکتریکی که از باتری استفاده می کند با اتصال آن به منبع برق
انرژی تازه گرفتن یا به چیزی انرژی تازه دادن
استراحت کنید تا بتوانید انرژی خود را برگردانید
یک تمرین به من احساس شارژ می دهد.
Its lead-acid battery gives the vehicle about a 90-mile traveling range before it has to be recharged.
باتری سرب-اسید آن مسافت 90 مایلی را قبل از شارژ مجدد به وسیله نقلیه می دهد.
در بالای این طبقه، باران خیس می شود تا یک سفره آب را شارژ کند.
و در مورد من، من باید باتری ها را با انواع فعالیت ها نیز شارژ کنم.
The batteries for the torches were recharged from the wind generator and the solar panels, as was the radio battery.
باتری های مشعل ها از ژنراتور بادی و پنل های خورشیدی و همچنین باتری رادیویی شارژ می شدند.
دینام که باید در طول پرواز آن را شارژ می کرد، به دلایلی اینطور نبود.
Solar energy is converted by cells on the Solar Car's flanks to drive its electric motor and recharge its back-up batteries.
انرژی خورشیدی توسط سلولهای کنارههای خودرو خورشیدی تبدیل میشود تا موتور الکتریکی آن را به حرکت درآورد و باتریهای پشتیبان آن را شارژ کند.
این سلول های Ni Cad، روی-کلرید و قلیایی را شارژ می کند.
بیماران می توانند برای شارژ مجدد باتری قلب از بسته باتری استفاده کنند یا به پریز برق متصل شوند.
تیغش را به برق وصل کرد تا آن را شارژ کند.
شارژ مجدد مته حدود سه ساعت طول می کشد.
برای شارژ مجدد به استراحت نیاز داشتیم.
یک تیغ برقی قابل شارژ
ما از پنل های خورشیدی برای شارژ باتری استفاده می کنیم.
کجا می توانم موبایلم را شارژ کنم؟
می توانید آن را یک شبه بگذارید تا شارژ شود.
مهم است که به طور منظم استراحت کنید و زمانی را برای شارژ مجدد اختصاص دهید.
من چهار هفته در سال تعطیلات دارم تا باتری هایم را شارژ کنم.
از بین رفتن
drain
زه کشی
کشتن
ruin
خراب کردن
خسارت
bore
منفذ
dull
کدر
depress
افسرده
discourage
دلسرد کردن
صدمه
enervate
روحیه دادن
dissuade
منصرف کردن
زنگ تفريح
annoy
آزار دادن
upset
ناراحت
disturb
مزاحم
مشکل
agitate
به هم زدن
نگران بودن
deaden
مرده
weaken
تضعیف شود
sadden
غمگین
dishearten
ناامید کردن
لاستیک
از دست دادن
dispirit
دلسرد، ناامید
injure
زخمی کردن
calm
آرام
exhaust
اگزوز
weary
خسته
suppress
سرکوب کردن