whenever

base info - اطلاعات اولیه

whenever - هر زمان که

conjunction - پیوستگی

/wenˈevər/

UK :

/wenˈevə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [whenever] در گوگل
description - توضیح
example - مثال

  • هر زمان که به آن نیاز داشتید می توانید درخواست کمک کنید.

  • Whenever she comes, she brings a friend.


    هر وقت می آید، یک دوست می آورد.

  • The roof leaks whenever it rains.


    هر وقت باران می بارد سقف نشتی دارد.

  • We try to help whenever possible.


    ما سعی می کنیم در صورت امکان کمک کنیم.

  • ‘When do you need it by?’ ‘Saturday or Sunday. Whenever.’


    «تا چه زمانی به آن نیاز دارید؟» «شنبه یا یکشنبه. هر زمان که.'

  • It's not urgent—we can do it next week or whenever.


    فوری نیست — هفته آینده یا هر زمان دیگری می توانیم این کار را انجام دهیم.

  • I blush whenever I think about it.


    هر وقت بهش فکر میکنم سرخ میشم

  • Whenever I go there they seem to be asleep.


    هر وقت میرم اونجا انگار خوابن.

  • I try to use olive oil whenever possible.


    سعی می کنم تا حد امکان از روغن زیتون استفاده کنم.

  • Will it be okay if I do it tomorrow? Sure whenever (= then or at any other time).


    آیا اگر فردا این کار را انجام دهم مشکلی نیست؟ مطمئناً، هر زمان (= در آن زمان یا در هر زمان دیگری).

  • Do it in a spare moment at the weekend or whenever - it really doesn't matter.


    این کار را در یک لحظه خالی در آخر هفته یا هر زمان دیگری انجام دهید - واقعاً مهم نیست.

  • I'm talking about last July or whenever it was you got back from India.


    من درباره جولای گذشته صحبت می کنم یا هر زمانی که از هند برگشتید.


  • هر وقت برای انجام این کارها وقت دارید؟

  • Whenever did Jane see a fortune teller?


    هر وقت جین فالگیر می دید؟

  • I’m embarrassed whenever I think about it.


    هر وقت بهش فکر میکنم خجالت میکشم

  • I try to let the kids out to play whenever possible.


    سعی می‌کنم هر زمان که ممکن است بچه‌ها را بیرون بگذارم تا بازی کنند.

  • Will it be okay if we meet tomorrow instead of today? Sure whenever.


    اگر به جای امروز فردا همدیگر را ببینیم، اشکالی ندارد؟ حتما، هر زمان.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • هرگز

لغت پیشنهادی

pyramid

لغت پیشنهادی

wheelchair

لغت پیشنهادی

mexico