adversity

base info - اطلاعات اولیه

adversity - ناملایمات

noun - اسم

/ədˈvɜːrsəti/

UK :

/ədˈvɜːsəti/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [adversity] در گوگل
description - توضیح

  • موقعیتی که در آن مشکلات زیادی دارید که به نظر می رسد ناشی از بدشانسی است


  • یک موقعیت یا رویداد دشوار یا بدشانسی

  • The people are brave, resilient, humorous, friendly in the face of great change and adversity.


    مردم شجاع، مقاوم، شوخ طبع، دوستانه در برابر تغییرات بزرگ و ناملایمات هستند.

  • His own career is an exemplar of survival in the face of absurdity as well as adversity.


    حرفه خود او نمونه ای برای بقا در مواجهه با پوچی و همچنین ناملایمات است.

  • Maybe they too are rational rather than irrational, morally disreputable rather than organically abnormal, overwhelmed by adversity rather than by wickedness.


    شاید آنها نیز منطقی باشند تا غیرمنطقی، از نظر اخلاقی بی اعتبار باشند تا از نظر ارگانیک غیرعادی، و به جای شرارت غرق در مصیبت باشند.

  • Childhood adversities also affect parenting indirectly through their effects on choice of spouse.


    ناملایمات دوران کودکی نیز به طور غیرمستقیم از طریق تأثیرات خود بر انتخاب همسر بر تربیت فرزند تأثیر می گذارد.

  • At one time or other we all face adversity.


    در یک زمان، همه ما با ناملایمات روبرو هستیم.

  • She somehow manages to keep laughing in the face of adversity.


    او به نوعی موفق می شود در مواجهه با ناملایمات به خنده ادامه دهد.

  • We've been through a lot of adversity as a team.


    ما به عنوان یک تیم سختی های زیادی را پشت سر گذاشتیم.

  • They have suffered more than their fair share of adversity and managed to overcome it every time.


    آنها بیش از سهم خود از ناملایمات رنج کشیده اند و هر بار موفق به غلبه بر آن شده اند.

  • Discussions may be held about popular movies in which heroes come back from repeated adversity and prevail by not giving up.


    ممکن است در مورد فیلم‌های محبوبی که قهرمانان از مصیبت‌های مکرر برمی‌گردند و با تسلیم نشدن پیروز می‌شوند، بحث‌هایی انجام شود.

  • But out of this adversity has sprung a surprisingly fine vintage.


    اما از این ناملایمات، یک وینتاژ شگفت‌انگیز خوب پدید آمده است.

  • We were looking for a professional who understands adversity.


    ما به دنبال حرفه ای بودیم که سختی ها را درک کند.

example - مثال
  • courage in the face of adversity


    شجاعت در برابر سختی ها

  • He overcame many personal adversities.


    او بر بسیاری از ناملایمات شخصی غلبه کرد.

  • patience in adversity


    صبر در مصیبت

  • She was always cheerful in adversity.


    او همیشه در سختی ها شاداب بود.

  • The road to happiness is paved with adversities.


    راه خوشبختی با ناملایمات هموار شده است.

  • She’s cheerful in the face of adversity.


    او در برابر سختی ها شاد است.

synonyms - مترادف
  • hardship


    سختی

  • distress


    پریشانی

  • misfortune


    بد شانسی


  • مشکل


  • فاجعه

  • suffering


    رنج کشیدن

  • misery


    بدبختی

  • mishap


    غم و اندوه

  • sorrow


    دشواری


  • مصیبت

  • affliction


    ماجراجویی

  • catastrophe


    معکوس

  • misadventure


    آزمایش

  • reverse


    وای


  • ناخوشی

  • woe


    درد دل

  • calamity


    دل شکستن

  • wretchedness


    تراژدی

  • heartache


    تصادف

  • heartbreak


    درد


  • شوکه شدن

  • tribulation


    عذاب


  • شکنجه


  • ضربه


  • ناراحت

  • torment


    بحران

  • torture


    صلیب

  • trauma


  • upset




antonyms - متضاد

  • ثروت


  • شانس

  • blessing


    برکت


  • مزیت - فایده - سود - منفعت

  • privilege


    امتیاز

  • serendipity


    خوشبختی


  • موفقیت


  • سود

  • boon


    ببخشید

  • favorUS


    طرفدار ایالات متحده

  • favourUK


    favourUK

  • prosperity


    رفاه

  • advantageousness


    سودمندی


  • معاونت


  • راحتی


  • سهولت

  • felicity


    سعادت

  • fortunateness


    خوش شانسی

  • joy


    شادی


  • قناعت

  • contentment


    تشویق

  • encouragement


    صلح

  • happiness


    اوقات خوب


  • موفق باشید

  • good times


    سلامتی


  • تسکین


  • آرام


  • کمک


  • calm



لغت پیشنهادی

cares

لغت پیشنهادی

certify

لغت پیشنهادی

comment