adversity
adversity - ناملایمات
noun - اسم
UK :
US :
موقعیتی که در آن مشکلات زیادی دارید که به نظر می رسد ناشی از بدشانسی است
یک موقعیت یا رویداد دشوار یا بدشانسی
مردم شجاع، مقاوم، شوخ طبع، دوستانه در برابر تغییرات بزرگ و ناملایمات هستند.
حرفه خود او نمونه ای برای بقا در مواجهه با پوچی و همچنین ناملایمات است.
Maybe they too are rational rather than irrational, morally disreputable rather than organically abnormal, overwhelmed by adversity rather than by wickedness.
شاید آنها نیز منطقی باشند تا غیرمنطقی، از نظر اخلاقی بی اعتبار باشند تا از نظر ارگانیک غیرعادی، و به جای شرارت غرق در مصیبت باشند.
ناملایمات دوران کودکی نیز به طور غیرمستقیم از طریق تأثیرات خود بر انتخاب همسر بر تربیت فرزند تأثیر می گذارد.
در یک زمان، همه ما با ناملایمات روبرو هستیم.
او به نوعی موفق می شود در مواجهه با ناملایمات به خنده ادامه دهد.
ما به عنوان یک تیم سختی های زیادی را پشت سر گذاشتیم.
آنها بیش از سهم خود از ناملایمات رنج کشیده اند و هر بار موفق به غلبه بر آن شده اند.
Discussions may be held about popular movies in which heroes come back from repeated adversity and prevail by not giving up.
ممکن است در مورد فیلمهای محبوبی که قهرمانان از مصیبتهای مکرر برمیگردند و با تسلیم نشدن پیروز میشوند، بحثهایی انجام شود.
اما از این ناملایمات، یک وینتاژ شگفتانگیز خوب پدید آمده است.
We were looking for a professional who understands adversity.
ما به دنبال حرفه ای بودیم که سختی ها را درک کند.
شجاعت در برابر سختی ها
او بر بسیاری از ناملایمات شخصی غلبه کرد.
patience in adversity
صبر در مصیبت
او همیشه در سختی ها شاداب بود.
راه خوشبختی با ناملایمات هموار شده است.
او در برابر سختی ها شاد است.
hardship
سختی
distress
پریشانی
misfortune
بد شانسی
مشکل
فاجعه
suffering
رنج کشیدن
misery
بدبختی
mishap
غم و اندوه
sorrow
دشواری
مصیبت
affliction
ماجراجویی
catastrophe
معکوس
misadventure
آزمایش
reverse
وای
ناخوشی
woe
درد دل
calamity
دل شکستن
wretchedness
تراژدی
heartache
تصادف
heartbreak
درد
شوکه شدن
tribulation
عذاب
شکنجه
ضربه
ناراحت
torment
بحران
torture
صلیب
trauma
upset
ثروت
شانس
blessing
برکت
مزیت - فایده - سود - منفعت
privilege
امتیاز
serendipity
خوشبختی
موفقیت
سود
boon
ببخشید
favorUS
طرفدار ایالات متحده
favourUK
favourUK
prosperity
رفاه
advantageousness
سودمندی
معاونت
راحتی
سهولت
felicity
سعادت
fortunateness
خوش شانسی
شادی
قناعت
contentment
تشویق
encouragement
صلح
happiness
اوقات خوب
موفق باشید
good times
سلامتی
تسکین
آرام
کمک
calm
