awe
awe - هیبت
noun - اسم
UK :
US :
احساس احترام زیاد و دوست داشتن کسی یا چیزی
if you are awed by someone or something you feel great respect and liking for them and are often slightly afraid of them
اگر از کسی یا چیزی متحیر شوید، نسبت به او احترام و علاقه زیادی دارید و اغلب کمی از او می ترسید.
احساس احترام زیاد که گاهی با ترس یا تعجب آمیخته می شود
باعث ایجاد احساس ترس در کسی شود
احساس احترام زیاد که معمولاً با ترس یا تعجب آمیخته می شود
اگر چیزی مایه هیبت باشد، باعث می شود که آن را تحسین کنید یا به آن احترام زیادی بگذارید
من شگفتی و هیبت اولین کاشفان اروپایی را که به کوه نگاه کردند، احساس کردم.
در اطراف سالومون هیچ لحنی جز هیبت به کار نمی رفت که درباره او صحبت می شد.
اینکه آنها آماده پذیرش چنین گذشته ای هستند، باید با هیبت خود را حفظ کرد.
من یک دلهره عجیب و غریب را احساس کردم و ارواح جنگلی را حس کردم که خانم گوئرینی با هیبت در آن زندگی می کرد.
ژیلت با تعجب به سمت من برگشت.
Most people stand in awe of these agglomerations of power admit their inability to fight them and submit.
بیشتر مردم از این انباشته های قدرت می ترسند، ناتوانی خود را در مبارزه با آنها اعتراف می کنند و تسلیم می شوند.
شکل را باید مشاهده کرد و فهمید و در اقدامی پر از هیبت و عبادت به آن پیوست.
با ترکیبی از هیبت و انتظار لرزیدم.
هیبت و احترام
هیبت و شگفتی
او با هیبت از او صحبت می کند.
او با هیبت زمزمه کرد: بسیار عالی است.
در حالی که دایانا از پدربزرگش می ترسید، مادربزرگش را می پرستید.
اکثر مردم او را با هیبتی نگه می دارند.
به ابرها خیره شدم، در هیبت زیبایی آنها.
آنها در کلیسای جامع یک حس وحشتناکی را تجربه کردند.
چیزی که من بیشتر احساس می کردم این بود که از موفقیت او وحشت داشتم.
آنها با هیبت به زیبایی صحنه خیره شدند.
من همیشه نوازندگان را در حیرت نگه داشته ام.
در کودکی ما نسبت به پدربزرگ خود می ترسیدیم.
شما نمی توانید از افراد قدرتمند (= به شدت به آنها احترام بگذارید و کمی ترسید) خودداری کنید.
از گوریل عظیم الجثه هول کردم اما نترسیدم.
نقاشی های او برای نیم قرن حیرت و حیرت عموم را برانگیخته است.
تماشاگران با اجرای خیره کننده او در سکوت فرو رفتند.
من آنقدر از او میترسیدم که نمیتوانستم مستقیماً او را خطاب کنم.
Niagara Falls is an awe-inspiring sight.
آبشار نیاگارا منظره ای شگفت انگیز است.
وقتی داگ فلوتی، ستاره فوتبال وارد اتاق شد، بچههای مدرسه شگفتزده شدند.
amazement
شگفتی
تعجب
astonishment
حیرت، شگفتی
wonderment
تحسین
شوکه شدن
admiration
گیجی
احترام
stupefaction
توجه
reverence
عبادت
veneration
سرگشتگی
شیفتگی
esteem
کنجکاوی
حیرت
worship
شگفت زده کردن
شگفت انگیز ایالات متحده
bewilderment
marvellingUK
fascination
مبهوت
curiosity
ناباوری
astoundment
گیج شدن
marvel
غافلگیر کردن
marvelingUS
متعجب
marvellingUK
perplexity
startlement
consternation
marvelment
disbelief
incredulity
bafflement
surprize
wondering
contempt
تحقیر
arrogance
تکبر
boldness
جسارت
disrespect
بی احترامی
fearlessness
نترسی
indifference
بی تفاوتی
irreverence
تمسخر
scorn
آرامش
calmness
خنکی
coolness
بی توجهی
disregard
انتظار
آشنایی
familiarity
شادی
happiness
صمیمیت
intimacy
ثبات
steadiness
خونسردی
composure
سرد
آرام
calm
کسالت
dullness
بی هیجانی
unexcitement