injection

base info - اطلاعات اولیه

injection - تزریق

noun - اسم

/ɪnˈdʒekʃn/

UK :

/ɪnˈdʒekʃn/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [injection] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • to give somebody an injection


    به کسی آمپول زدن

  • He was treated with penicillin injections.


    او با آمپول پنی سیلین درمان شد.

  • daily injections of insulin


    تزریق روزانه انسولین

  • An anaesthetic was administered by injection.


    یک داروی بیهوشی با تزریق انجام شد.

  • In some US states execution is by lethal injection.


    در برخی از ایالت های آمریکا اعدام با تزریق کشنده است.

  • The theatre faces closure unless it gets an urgent cash injection.


    تئاتر با تعطیلی مواجه است مگر اینکه تزریق نقدی فوری دریافت کند.

  • a fuel injection system


    یک سیستم تزریق سوخت

  • Both groups received a second injection with the same solution.


    هر دو گروه تزریق دوم را با محلول مشابه دریافت کردند.

  • Can I bring my dog in for his booster injection?


    آیا می توانم سگم را برای تزریق تقویت کننده او بیاورم؟

  • He had to have a tetanus injection after injuring himself with a shovel.


    او پس از مجروح شدن با بیل مجبور به تزریق کزاز شد.

  • The best treatment is antibiotics, preferably by injection.


    بهترین درمان آنتی بیوتیک است، ترجیحاً تزریقی.

  • The rats received a daily injection of the drug.


    موش ها روزانه یک تزریق دارو دریافت کردند.

  • They gave her an injection to stop the pain.


    برای قطع درد به او آمپول زدند.

  • an injection against whooping cough


    آمپول ضد سیاه سرفه

  • an injection into the vein


    یک تزریق در رگ

  • injections for diabetes


    تزریق برای دیابت

  • The company had reached the size where it needed an injection of capital.


    شرکت به اندازه ای رسیده بود که نیاز به تزریق سرمایه داشت.

  • The infrastructure requires a massive cash injection.


    زیرساخت نیاز به تزریق انبوه نقدی دارد.

  • a cash injection from the Belgian state


    تزریق نقدی از سوی دولت بلژیک

  • an injection of cash into the economy


    تزریق نقدینگی به اقتصاد

  • plastic light fittings produced by injection moulding


    اتصالات نور پلاستیکی تولید شده توسط قالب گیری تزریقی

  • a 2-litre direct injection engine


    یک موتور 2 لیتری تزریق مستقیم

  • Daily insulin injections are necessary for some diabetics.


    تزریق روزانه انسولین برای برخی از بیماران دیابتی ضروری است.

  • This steroid is sometimes given by injection.


    این استروئید گاهی به صورت تزریقی تجویز می شود.

  • A cash injection of £20 million will be used to improve the health service.


    تزریق نقدی 20 میلیون پوندی برای بهبود خدمات بهداشتی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

  • an injection of humour/excitement


    تزریق طنز/هیجان

  • an insulin injection


    یک تزریق انسولین

  • vaccines given by injection


    واکسن های تزریقی

  • The investment bank needed a cash injection of about $3bn.


    بانک سرمایه گذاری به تزریق نقدی حدود 3 میلیارد دلار نیاز داشت.

synonyms - مترادف
  • dose


    دوز

  • jab


    ضربه زدن

  • vaccination


    واکسیناسیون

  • booster


    تقویت کننده

  • inoculation


    تلقیح


  • شلیک کرد

  • vaccine


    واکسن

  • immunisationUK


    ایمن سازی انگلستان

  • immunizationUS


    ایمن سازی ایالات متحده

  • fix


    ثابت

  • hit


    اصابت

  • hype


    هیپ

  • pop


    ترکیدن

  • dram


    درام

  • enema


    تنقیه

  • needle


    سوزن

  • prevention


    جلوگیری


  • مدیریت

  • dosage


    هجوم بردن


  • دوز تقویت کننده

  • booster dose


    سرم

  • serum


    دندانه دار

  • jag


    رگ گیری

  • venipuncture


    واکسیناسیون مجدد

  • venepuncture


    تزریق پزشکی

  • revaccination


    شات تقویت کننده

  • medical injection


    تزریق تقویت کننده

  • booster shot


    دوز یادآوری

  • booster injection


  • recall dose


antonyms - متضاد
  • removal


    حذف

  • omission


    اخراج

  • dismissal


    رهایی

  • riddance


    محرومیت

  • exclusion


    تبعید

  • banishment


    منها کردن

  • subtraction


    دور انداختن

  • discarding


    دسترس

  • disposal


    کسر

  • deduction


    دامپینگ

  • dumping


    قراضه کردن

  • scrapping


    فاصله گرفتن

  • taking away


    برداشت از حساب

  • withdrawal


    بیرون انداختن

  • throwing away


  • throwing out


لغت پیشنهادی

reacts

لغت پیشنهادی

underground

لغت پیشنهادی

phrase