monster
monster - هیولا
noun - اسم
UK :
US :
موجودی خیالی یا باستانی که بزرگ، زشت و ترسناک است
کسی که بسیار ظالم و شرور است
یک کودک کوچک، به ویژه کودکی که بد رفتار می کند - به صورت طنز استفاده می کند
یک شی، حیوان و غیره که به طور غیرعادی بزرگ است
a dangerous or threatening problem especially one that develops gradually and is difficult to manage
یک مشکل خطرناک یا تهدید کننده، به ویژه مشکلی که به تدریج ایجاد می شود و مدیریت آن دشوار است
unusually large
غیرعادی بزرگ
هر موجود ترسناک خیالی، به ویژه موجودی که بزرگ و عجیب باشد
یک فرد بی رحم
چیزی که خیلی بزرگ یا خیلی بزرگ است
بسیار بزرگ
انتقاد شدید از کسی یا برخورد بسیار بد با کسی
هر موجود ترسناک خیالی، به ویژه یکی که بزرگ و عجیب است
شخصی که کارهای بسیار ظالمانه و شیطانی انجام می دهد
خیلی بزرگ یا خیلی بزرگ
این شامل هزینه یک هیولا سوار شده توسط یک شخصیت است.
تو هرگز نبودی، گرچه مردم زاغه شکایت داشتند که هیولایی آنها را شکار کرده است.
کدو تنبل آنها امسال یک هیولا بود.
نباید اجازه داد چنین هیولایی زندگی کند!
هیولای بزرگ با من نشست.
But the government in pursuit of high-minded ideals, has created a bureaucratic monster before which small business-people flee in terror.
اما دولت، در تعقیب آرمانهای بلندمرتبه، یک هیولای بوروکراتیک خلق کرده است که تاجران کوچک در برابر آن از وحشت فرار میکنند.
اکنون برنامه واکسن برای کودکان به یک هیولای بوروکراتیک جدید با زندگی خاص خود تبدیل شده است.
من از خرید خواربارفروشی پسرها متنفرم - آنها تبدیل به هیولا می شوند.
ترس از خانواده ام و نفرت از هیولای من شب و روز با من بود.
غول ها، چهارمین نژاد هیولاها، از خون او بیرون آمدند.
یک هیولای دریایی
He argued that unless these monsters were put in prison immediately they would continue to terrorize the public.
او استدلال کرد که اگر این هیولاها فوراً در زندان قرار نگیرند، به وحشت عمومی ادامه خواهند داد.
هیولایی با سه سر
prehistoric monsters
هیولاهای ماقبل تاریخ
سگ آنها یک هیولای مطلق است!
مرد یک هیولا است. او مرا می ترساند
چه نوع هیولای غیر انسانی می تواند چنین کاری انجام دهد؟
روزنامه های تبلوید او را «یک هیولای جنسی شیطانی» نامیدند.
یک بیابان برهوت که در آن هیولاها زندگی می کنند
فیلم های علمی تخیلی ارزان با هیولاهای چشم حشره
او می خواست با هیولای فقر مبارزه کند.
من می خواستم با این هیولاها بجنگم: نمی خواستم با آنها زندگی کنم.
The government has created a bureaucratic monster.
دولت یک هیولای بوروکراتیک خلق کرده است.
یک هیولای دریایی
the Loch Ness monster
هیولای دریاچه نس
باید هیولا باشی تا اینطور بچه ای را بزنی.
شما باید پیازهایی را که او برای مسابقه پرورش داده بود می دیدید - آنها هیولا بودند!
a monster housing development
توسعه مسکن هیولا
اندی اسمیت توسط رسانه ها هیولا شده است.
برای تمام دنیا او یک هیولا بود.
a monster shark
یک کوسه هیولا
beast
جانور
brute
بی رحم
موجود
fiend
شیطان
ghoul
غول
troll
ترول
bogeyman
بوگی
daemon
اهریمن، دیو
demon
دیو
goblin
جن
bugbear
حشره دار
critter
غولی
ghoulie
موجود خیالی
gremlin
گوبلین
hobgoblin
بد
imp
غول پیکر
ogre
اورک
orc
فانتوم
phantom
حیوانات موذی
vermin
وحشی
beastie
بوگابو
bugaboo
chimaeraUK
chimaeraUK
chimeraUS
chimeraUS
روح
devil
سگ جهنمی
هیولا
hellhound
لجن
monstrosity
specterUS
slime
spectreUK
specterUS
spectreUK
angel
فرشته
cherub
کروبی
seraph
سراف
archangel
فرشته بزرگ
guardian
نگهبان
divine messenger
رسول الهی
divine being
موجود الهی
guardian spirit
روح نگهبان
heavenly messenger
پیام آور آسمانی
messenger of God
رسول خدا
celestial being
موجود آسمانی
God's messenger
فرشته ی محافظ
guardian angel
موجود بهشتی
heavenly being
موجود مقدس
موجود فراطبیعی
supernatural being
موجود معنوی
روحیه خیرخواه
benevolent spirit
