unpaid
unpaid - پرداخت نشده
adjective - صفت
UK :
US :
قبض یا بدهی پرداخت نشده پرداخت نشده است
بدون دریافت پرداخت انجام می شود
بدهی پرداخت نشده، مالیات و غیره پرداخت نشده است
کار بدون مزد کاری است که بدون دریافت پول برای آن انجام می دهید
بدهکار، یا بدون دریافت پرداخت
برای توصیف بدهی، مالیات و غیره که پرداخت نشده است استفاده می شود
برای توصیف کاری استفاده می شود که کسی بدون پرداخت پول انجام می دهد
برای توصیف افرادی استفاده می شود که برای کاری که انجام می دهند پولی دریافت نمی کنند
این روش پانصد دلار هزینه داشت که آملیا آن را بدون پرداخت گذاشت.
پری به عنوان مشاور بدون مزد در آژانس ماند.
ماه گذشته آنها 500 پوند بدهکار بودند. این مبلغ پرداخت نشده و معوقات تا دسامبر به 1000 پوند می رسد.
او هنگام بازگشت به خانه تعدادی قبض پرداخت نشده باقی گذاشت.
For example juniors in the health-care program participate in a series of unpaid clinical rotations at one of 12 area hospitals.
به عنوان مثال، نوجوانان در برنامه مراقبت های بهداشتی در یک سری از چرخش های بالینی بدون دستمزد در یکی از 12 بیمارستان منطقه شرکت می کنند.
دارنده کارت مسئول هرگونه بدهی پرداخت نشده است.
تقریباً نیمی از آنها باید به کمک های بدون دستمزد دوستان یا اعضای خانواده تکیه کنند.
Coburn 20 تا 25 ساعت بدون حقوق در هفته برای سازمان کار می کند.
امیر به عنوان خبرچین بدون مزد برای سرویس امنیت داخلی کار می کرد
an unpaid internship
یک کارآموزی بدون حقوق
این شرکت به کارمندان خود به دلایل مختلف اجازه می دهد مرخصی بدون حقوق بگیرند.
کارمندان اغلب مجبور بودند اضافه کاری بدون حقوق کار کنند.
Varley was its unpaid pastor until 1882 and experimented with various means of evangelizing and meeting the social needs of the poor.
وارلی تا سال 1882 کشیش بدون مزد آن بود و ابزارهای مختلفی را برای بشارت دادن و رفع نیازهای اجتماعی فقرا آزمایش کرد.
ما دارای زمان انعطاف پذیری و اشتراک کار، مرخصی شخصی با حقوق و بدون حقوق هستیم.
آیا این خانواده ها در مورد تخصیص کار بدون مزد متقارن تر خواهند بود؟
unpaid bills
صورت حساب های پرداخت نشده
مشتریانی که قبض های خود را تا آخرین لحظه بدون پرداخت رها می کنند
unpaid work
کار بدون دستمزد
unpaid leave
مرخصی بدون حقوق
این داوطلبان، که اکثر آنها حقوقی ندارند، برای کار خیریه ضروری هستند.
بسیاری از کودکان به عنوان نیروی کار بدون مزد استفاده می شوند.
آنها به ناچار ساعت های بی شماری اضافه کاری بدون حقوق کار می کنند.
کار تقریباً بدون دستمزد خانواده های بزرگ دهقانی
$50,000 in unpaid taxes
50000 دلار مالیات پرداخت نشده
unpaid work/employment
کار/اشتغال بدون مزد
حساب های این غول نفتی توسط مقاماتی که به دنبال بازپس گیری 3.4 میلیارد دلار مالیات پرداخت نشده بودند مسدود شد.
وام گیرندگان باید صورت حساب های پرداخت نشده را در گزارش های اعتباری خود تسویه کنند.
هنگام برنامه ریزی اقتصاد بازار چگونه کار بدون دستمزد را در نظر می گیرید؟
اضافه کاری پرداخت نشده نقض خط مشی شرکت است.
داوطلبان/کارگران بدون مزد
unpaid volunteers/workers
کامیون های سازمان ملل به دلیل اعتصاب رانندگان که شش هفته حقوق دریافت نکرده اند، سرگردان مانده اند.
honorary
افتخاری
voluntary
داوطلبانه
داوطلب
رایگان
gratuitous
بی تفاوتی
unrewarded
بدون پاداش
unsalaried
بدون حقوق
unremunerative
آماتور
amateur
کمک کرد
contributed
اهدا کرد
donated
با اراده آزاد
free-willed
بدون غرامت
unindemnified
بی دستمزد
unwaged
حرفه ای
pro bono
طرفدار عمومی
pro bono publico
برای هیچ چیز
بدون هزینه
تعارفی
هزینه کمتر
complimentary
بدون دستمزد
costless
بدون شارژ
gratis
بدون پرداخت
مجانی
wageless
باکشی
chargeless
بدون جبران
در خانه
cost-free
buckshee
unrecompensed
paid
پرداخت شده
حرفه ای
salaried
حقوق بگیر
remunerated
پاداش گرفته است
waged
به دست آورد
repaid
بازپرداخت شد
rewarded
پاداش داده شد