tree

base info - اطلاعات اولیه

tree - درخت

noun - اسم

/triː/

UK :

/triː/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [tree] در گوگل
description - توضیح
  • a very tall plant that has branches and leaves, and lives for many years


    گیاهی بسیار بلند که شاخه و برگ دارد و سالیان دراز زندگی می کند

  • a drawing that connects things with lines to show how they are related to each other


    نقاشی ای که اشیا را با خطوط به هم متصل می کند تا نشان دهد که آنها چگونه با یکدیگر مرتبط هستند

  • an evergreen tree does not lose its leaves in winter


    یک درخت همیشه سبز در زمستان برگ های خود را از دست نمی دهد

  • a deciduous tree loses its leaves in winter


    یک درخت برگریز در زمستان برگ های خود را از دست می دهد

  • a tree such as a pine or fir that has leaves like needles and produces cones containing seeds


    درختی مانند کاج یا صنوبر که برگ‌هایی مانند سوزن دارد و مخروط‌های حاوی دانه تولید می‌کند

  • a tree that produces fruit that can be eaten


    درختی که میوه ای می دهد که می توان آن را خورد


  • یک درخت جوان

  • a small group of trees


    گروه کوچکی از درختان

  • land covered with trees


    زمین پوشیده از درخت

  • a large area with many trees


    یک منطقه بزرگ با درختان زیاد


  • یک منطقه بسیار بزرگ با تعداد زیادی درخت که نزدیک به هم رشد می کنند

  • a tropical forest with tall trees, in an area where it rains a lot


    جنگلی استوایی با درختان بلند، در منطقه ای که باران زیاد می بارد

  • a tropical forest with trees and large plants


    یک جنگل استوایی با درختان و گیاهان بزرگ

  • the usual word for the hard material that trees are made of


    کلمه معمول برای مواد سختی که درختان از آن ساخته شده اند

  • wood used for building and making things


    چوبی که برای ساختن و ساخت اشیا استفاده می شود

  • strong heavy wood from trees such as oak


    چوب سنگین قوی از درختانی مانند بلوط


  • چوب از درختانی مانند کاج و صنوبر که ارزان و آسان بریده می شود

  • wood that has been cut or collected in order to be burned in a fire


    چوبی که برای سوزاندن در آتش بریده یا جمع آوری شده است

  • a tall plant that has a wooden trunk and branches that grow from its upper part


    گیاهی بلند که دارای تنه چوبی و شاخه هایی است که از قسمت بالایی آن می روید


  • نوع دیگری از گیاهان بلند، بدون تنه چوبی

  • a tall plant that has a wooden trunk and branches growing from its upper part


    گیاهی بلند که تنه ای چوبی دارد و از قسمت بالایی آن شاخه هایی روییده است

  • He was tall and thick as a tree.


    قد بلند و قطور مثل درخت بود.

  • Their motel was off from the main thoroughfare, protected by trees and woodsy seclusion.


    متل آنها از گذرگاه اصلی دور بود و درختان و خانه های جنگلی از آن محافظت می کردند.

  • It's a beautiful park with a pond and large trees.


    این یک پارک زیبا، با یک حوض و درختان بزرگ است.

  • The pressure on trees differs between regions.


    فشار روی درختان در مناطق مختلف متفاوت است.

  • Lightning or high winds can knock branches or whole trees on to power lines, cutting the electricity to an entire neighborhood.


    رعد و برق یا باد شدید می تواند شاخه ها یا درختان کامل را به خطوط برق بکوبد و برق کل محله را قطع کند.

example - مثال
  • an oak/olive/apple tree


    درخت بلوط/زیتون/سیب


  • درخت کاشتن

  • to chop/cut down/fell a tree


    بریدن/بریدن/بریدن درخت

  • They took a seat on a fallen tree trunk in the middle of a small clearing.


    آنها روی تنه درختی که افتاده بود در وسط محوطه ای کوچک نشستند.

  • They followed a path through the trees.


    آنها مسیری را از میان درختان دنبال کردند.

  • Tall pine trees line the roadways.


    درختان بلند کاج در کنار جاده ها قرار گرفته اند.


  • یک درخت میوه

  • I quickly climbed a nearby tree and hid in the branches.


    سریع از درخت نزدیک بالا رفتم و در شاخه ها پنهان شدم.

  • The branches of trees sway in the wind.


    شاخه های درختان در باد می چرخند.

  • You're barking up the wrong tree if you're expecting us to lend you any money.


    اگر از ما انتظار دارید پولی به شما قرض دهیم، درخت اشتباهی پارس می کنید.

  • A fallen tree was blocking the road.


    درختی که افتاده بود راه را مسدود کرده بود.

  • Palm trees line the broad avenue.


    درختان نخل در کنار خیابان وسیع قرار دارند.

  • Protesters formed a human blockade to stop loggers felling trees.


    معترضان برای جلوگیری از قطع درختان توسط چوب بران، محاصره انسانی را تشکیل دادند.

  • The cat got stuck up a tree.


    گربه از درخت گیر کرد.

  • The floods left a tide of mud and uprooted trees.


    سیل موجی از گل و لای برجای گذاشت و درختان را از ریشه درآورد.

  • The forest can be dated by studying tree rings.


    جنگل را می توان با مطالعه حلقه های درختی تاریخ گذاری کرد.

  • The tree belt around the fields acts as a windbreak.


    کمربند درختی اطراف مزارع به عنوان بادگیر عمل می کند.

  • Tree cover would prevent further soil erosion.


    پوشش درخت از فرسایش بیشتر خاک جلوگیری می کند.

  • Monkeys were swinging wildly from tree to tree.


    میمون ها به طرز وحشیانه ای از درختی به درخت دیگر می چرخیدند.

  • a plum/apple/chestnut tree


    درخت آلو / سیب / شاه بلوط

  • an oak/elm/maple tree


    درخت بلوط/نارون/افرا

  • We sat under a tree for shade.


    زیر درختی برای سایه نشستیم.

  • palm trees


    درختان نخل


  • یک درخت کاج

synonyms - مترادف
  • bush


    بوته

  • sapling


    نهال

  • shrub


    درختچه

  • conifer


    مخروطی

  • evergreen


    همیشه سبز

  • seedling


    چوب

  • timber


    چوب سخت

  • hardwood


    چوب نرم

  • softwood


    موجودی


  • تاپیاری

  • topiary


    جنگل


  • پالپ


  • woods


  • pulp


antonyms - متضاد

  • ساختمان


  • ساخت و ساز


  • ساختار

  • assembly


    مونتاژ

  • erection


    نعوظ

  • edifice


    عمارت

  • man-made structure


    سازه دست ساز

لغت پیشنهادی

provinces

لغت پیشنهادی

spirit

لغت پیشنهادی

wooly