embryo

base info - اطلاعات اولیه

embryo - جنین

noun - اسم

/ˈembriəʊ/

UK :

/ˈembriəʊ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [embryo] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • the current debate over cloning human embryos


    بحث فعلی در مورد شبیه سازی جنین انسان

  • the embryo of an idea


    جنین یک ایده

  • an embryo central bank


    یک بانک مرکزی جنینی

  • The idea already existed in embryo in his earlier novels.


    این ایده قبلاً در رمان های قبلی او در جنین وجود داشت.

  • The couple has produced three embryos for implantation.


    این زوج سه جنین برای لانه گزینی تولید کرده اند.

  • Two or three embryos are implanted into the woman's body.


    دو یا سه جنین در بدن زن کاشته می شود.

  • frozen embryos stored at a fertility clinic


    جنین های منجمد شده در یک کلینیک باروری

  • the cells of an early embryo


    سلول های یک جنین اولیه

  • Between the eighth week of development and birth a human embryo is called a foetus.


    بین هفته هشتم رشد و تولد، جنین انسان جنین نامیده می شود.

  • The department's plans for enlargement are still in embryo.


    برنامه های این وزارت برای بزرگ شدن هنوز در مرحله جنینی است.

synonyms - مترادف
  • germ


    ریشه


  • شروع

  • nucleus


    هسته


  • دانه


  • منبع


  • اساس


  • مقدمات

  • rudiments


    اصول اولیه

  • basics


    چشمه اصلی

  • mainspring


    ابتدایی

  • rudiment


    شروع کنید


  • تخم مرغ

  • egg


    ارگانیسم

  • incipient


    نسخه ابتدایی

  • kernel


    جوانه

  • organism


    اصل و نسب

  • rudimentary version


    هاگ

  • bud


    تخمک

  • sprout


    روایت آفرینش در انجیل

  • inception


    سر چشمه


  • چشمه

  • spore


    نقطه شروع

  • ovule


    آبنما

  • genesis


    قلب

  • fountainhead


    علت

  • fount


    فونس و اوریگو

  • starting point


  • fountain




  • fons et origo


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

tao

لغت پیشنهادی

barracuda

لغت پیشنهادی

thirds