unfulfilled

base info - اطلاعات اولیه

unfulfilled - محقق نشده است

adjective - صفت

/ˌʌnfʊlˈfɪld/

UK :

/ˌʌnfʊlˈfɪld/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unfulfilled] در گوگل
description - توضیح
  • an unfulfilled hope desire dream etc has not been achieved


    امید، آرزو، آرزو و غیره برآورده نشده به دست نیامده است

  • someone who is unfulfilled feels they could be achieving more in their job relationship etc


    کسی که ناتمام است احساس می کند که می تواند در شغل، رابطه و غیره به دستاوردهای بیشتری برسد

  • If a wish hope promise etc. is unfulfilled, it has not happened or been achieved


    اگر آرزو، امید، وعده و... محقق نشد، اتفاق نیفتاده و محقق نشده است

  • unhappy because you think you should be achieving more in your life


    ناراضی هستید زیرا فکر می کنید باید در زندگی خود به دستاوردهای بیشتری برسید

  • an unfulfilled order or contract has not been delivered or completed


    یک سفارش یا قرارداد انجام نشده تحویل یا تکمیل نشده است

  • not yet achieved or done


    هنوز به دست نیامده یا انجام نشده است

  • Do threats to punish the child remain unfulfilled?


    آیا تهدید به تنبیه کودک محقق نمی شود؟

  • It is both the goal to which we aspire and the end result that is capable of leaving us unfulfilled.


    این هم هدفی است که ما آرزوی رسیدن به آن را داریم و هم نتیجه نهایی که می تواند ما را ناتمام بگذارد.

  • They are tired of a Washington where political promises go unfulfilled.


    آنها از واشنگتنی که در آن وعده های سیاسی محقق نمی شود خسته شده اند.

  • Perhaps it was just the fact of an unhappy and unfulfilled life.


    شاید این فقط واقعیت یک زندگی ناخوشایند و تحقق نیافته بود.

  • Two cuts into the album I thought this is nuts: I was trembling with passion and unfulfilled lust.


    دو برش آلبوم، فکر کردم، این یک آجیل است: از شوق و شهوت برآورده نشده می لرزیدم.

  • More than a century later that unfulfilled promise is going to be held up for painful scrutiny.


    بیش از یک قرن بعد، این وعده محقق نشده برای بررسی دردناک باقی خواهد ماند.

  • The people are tired of unfulfilled promises.


    مردم از وعده های محقق نشده خسته شده اند.

  • Having spent an empty and unfulfilled Sunday, early the following morning he arrived outside the door of the Free Economic Institute.


    بعد از گذراندن یک یکشنبه خالی و ناتمام، صبح زود به بیرون درب موسسه اقتصاد آزاد رسید.

  • Nick felt dissatisfied and unfulfilled with his work.


    نیک احساس نارضایتی و نارضایتی از کار خود می کرد.

example - مثال
  • unfulfilled ambitions/hopes/promises, etc.


    جاه طلبی ها / امیدها / وعده های محقق نشده و غیره

  • He died young with his ambitions unfulfilled.


    او در جوانی در حالی که جاه طلبی هایش برآورده نشده بود مرد.

  • She’s feeling restless and unfulfilled in her present job.


    او در شغل فعلی خود احساس بی قراری و ناتوانی می کند.

  • an unfulfilled ambition/dream


    یک آرزو/رویای برآورده نشده

  • Reports of unfulfilled orders indicated that the firm was in trouble.


    گزارش‌های مربوط به سفارش‌های انجام نشده حاکی از آن بود که شرکت دچار مشکل شده است.

  • Close associates say his unfulfilled ambition is to see the group in the FTSE 100 index.


    نزدیکان می گویند که جاه طلبی محقق نشده او دیدن این گروه در شاخص FTSE 100 است.

  • The report accused the nuclear industry of making unfulfilled promises.


    در این گزارش صنعت هسته ای به دادن وعده های عملی نشده متهم شده است.

  • After years of unfulfilled potential the $158-million makeover of the museum hopes to capture the imagination of city residents.


    پس از سال‌ها پتانسیل محقق نشده، بازسازی 158 میلیون دلاری موزه امیدوار است که تخیل ساکنان شهر را به خود جلب کند.

synonyms - مترادف
  • exasperated


    عصبانی

  • irritated


    تحریک شده


  • خشمگین

  • unsatisfied


    ناراضی

  • frustrated


    ناامید شده

  • discouraged


    دلسرد

  • upset


    ناراحت

  • discontented


    متقاعد نشده

  • disgruntled


    برآورده نشده

  • displeased


    ناموفق

  • disappointed


    راضی کننده نیست

  • unhappy


    اذیت شده

  • unconvinced


    مضطرب

  • unmet


    سوء محتوا

  • failed


    دلخور

  • unsatisfiable


    رنجیده شده است

  • annoyed


    نارضایتی

  • irked


    اذیت شد

  • vexed


    شکایت کردن

  • malcontent


    عبوس

  • resentful


    خرچنگ

  • aggrieved


    بد خلق

  • discontent


  • disaffected


  • bothered


  • ungratified


  • complaining


  • malcontented


  • sullen


  • crabby


  • grumpy


antonyms - متضاد
  • satisfied


    راضی

  • pleased


    محتوا

  • contented


    خرسند


  • برآورده شد

  • gratified


    خوشحال

  • fulfilled


    برافراشته شده


  • الهام گرفته

  • uplifted


    خوشحالم

  • inspirited


    آرام شده است

  • delighted


    مثبت


  • سعادتمند

  • assuaged


    دلجویی کرد


  • پیروز

  • blissful


    آرام شده

  • appeased


    تحریک شده است

  • triumphant


    خفه شده

  • pacified


    سپاسگزار

  • stimulated


    غرغر کرد

  • chuffed


    تشویق شد

  • thankful


    موفقیت آمیز

  • gruntled


    خشنود است

  • encouraged



  • well pleased


لغت پیشنهادی

presenter

لغت پیشنهادی

air-conditioned

لغت پیشنهادی

altocumulus