word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف
-
upkeep
نگهداری
-
نگهداری
-
پشتیبانی
-
معاونت
-
کمک
-
aftersales service
خدمات پس از فروش
-
خدمات پس از فروش
-
servicing
سرویس دهی
-
سرویس
-
repair
تعمیر
-
preservation
حفظ
-
conservation
حفاظت
-
repairs
تعمیرات
-
مراقبت
-
بهبود
antonyms - متضاد
-
preoperative care
مراقبت های قبل از عمل
-
pre-op
قبل از عملیات
-
تخریب
-
neglect
بی توجهی
-
negligence
غفلت