educator
educator - مربی
noun - اسم
UK :
US :
کارشناس آموزشی
تحصیل کرده
بی سواد
آموزش پذیر
غیر قابل آموزش
آموزش
---
معلم یا کسی که در فرآیند آموزش افراد دخیل است
an educationalist
یک کارشناس آموزشی
شخصی که به مردم آموزش می دهد
a person whose work is teaching others or one who is an authority on methods or theories of teaching
شخصی که کارش آموزش دیگران است یا کسی که در روش ها یا نظریه های تدریس صاحب نظر است
مربیان بزرگسال در همه بخش ها تلاش کرده اند دسترسی به امکانات موجود را آسان تر کنند. و/یا برنامه های ویژه ای تدوین شده است.
Adult educators in all sectors have attempted to make access to existing facilities easier; and/or special programmes have been developed.
رویکرد آزمون کلاسی در برابر هنجارهای شنوایی از سنت دیرینه ای در بین مربیان و پژوهشگران برخوردار است.
The approach of classroom testing against the hearing norms has a long tradition among educators and researchers.
اگرچه یک مربی و یک پدر و مادر، اما نمی توانم ادعا کنم که یک متخصص هستم.
چرا ارتباطات و مربیان توسعه باید به فکر زنان باشند؟
تغییرات آموزشی محدود و ناهموار بود و مربیان تا حد زیادی این برنامه را به عنوان یک افزونه می دیدند.
Instructional changes were limited and uneven, and educators largely viewed the program as an add-on.
و بیش از این، قانون باید نقش مربی جامعه را بپذیرد.
آنها 79 پزشک، وکیل، مربی، سیاستمدار، کاپیتان صنعت، قوی، آینده بودند.
اکثر مربیان موافق هستند که ترساندن کودکان بهترین راه برای تشویق آنها به یادگیری نیست.
پروفسور تیلور به طور کلی به عنوان یکی از معتبرترین مربیان ایالت شناخته می شود.
مربیان بزرگسال (= که به بزرگسالان آموزش می دهند)
مربیان مدرن رویکرد متفاوتی را برای آموزش خواندن ترجیح می دهند.
این ویدئو توسط مربیان بهداشت در مناطق دورافتاده استفاده می شود.
ما منابع زیادی برای مربیان معلم داریم.
هر جامعه ای به دانشمندان، مربیان و نویسندگان نیاز دارد.
معلم
مربی
tutor
معلم خصوصی
pedagogueUK
pedagogUK
lecturer
مدرس
استاد
schoolteacher
معلم مدرسه
don
دان
preceptor
دستور دهنده
کارشناس آموزشی
educationist
مدیر مدرسه
schoolmaster
همکار
trainer
مرشد
راهنما
mentor
علمی
گورو
pedagogUS
guru
سلطه
educationalist
مشاور ایالات متحده
pedagogUS
مشاور انگلستان
خانم مدرسه
dominie
معشوقه
counselorUS
دکتر
counsellorUK
رئیس
schoolmistress
خواننده
mistress
schoolmarm
پاندیت
dean
schoolmarm
pandit
pupil
شاگرد
دانشجو
learner
یادگیرنده
جوان
ارشد
schoolboy
بچه مدرسه ای
schoolgirl
دختر مدرسه ای
schoolchild
دانش آموز
بازیکن
محقق
trainee
کارآموز
apprentice
شاگرد کارآموز
attendant
خدمتکار
فارغ التحصیل
devotee
فداکار
understudy
کم مطالعه
protege
تحت حمایت
disciple
دنباله رو
protégé
وابسته
follower
سال دوم
adherent
فوق لیسانس
sophomore
مبتدی
postgraduate
تازه کار
beginner
کارشناسی
novice
کاراموز
undergrad
پا حساس
mentee
دانشجوی کارشناسی ارشد
neophyte
بخش
tenderfoot
ward