foul

base info - اطلاعات اولیه

foul - ناپاک

adjective - صفت

/faʊl/

UK :

/faʊl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [foul] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • foul air/breath


    هوا/نفس کثیف

  • a foul-smelling prison


    زندانی بدبو

  • Foul drinking water was blamed for the epidemic.


    آب آشامیدنی کثیف مقصر این بیماری همه گیر بود.

  • She's in a foul mood.


    او در حال بدی است.

  • His boss has a foul temper.


    رئیسش بدخلقی دارد.

  • This tastes foul.


    این مزه بدی داره

  • She exploded in a torrent of foul language.


    او با سیلابی از زبان ناپسند منفجر شد.

  • I'm sick of her foul mouth (= habit of swearing).


    من از دهان ناپاک او (= عادت به فحش دادن) بیزارم.

  • He called her the foulest names imaginable.


    او او را بدترین نام هایی که می توان تصور کرد نامید.

  • a foul night


    یک شب کثیف

  • a foul crime/murder


    جنایت/قتل ناپاک

  • Harper was penalized for a foul tackle.


    هارپر به دلیل یک تکل ناشایست جریمه شد.

  • She’s determined to win by fair means or foul.


    او مصمم به پیروزی است، با روش های منصفانه یا خطا.

  • to fall foul of the law


    به نقض قانون افتادن

  • What a disgusting smell!


    چه بوی زننده ای!

  • She could smell his foul breath.


    بوی بد او را حس می کرد.

  • The stew looked revolting.


    خورش شورش به نظر می رسید.

  • The air in the cell was foul.


    هوای سلول گند بود.

  • Those toilets smell foul!


    آن توالت ها بوی بدی می دهند!

  • I've had a foul day at work.


    من یک روز بد در محل کار داشته ام.

  • Why are you in such a foul mood this morning?


    چرا امروز صبح اینقدر حال بدی دارید؟

  • What foul weather!


    چه هوای بدی!

  • There's too much foul language on TV these days.


    این روزها در تلویزیون سخنان ناپسند زیادی وجود دارد.

  • a foul throw


    یک پرتاب ناپاک

  • a foul tackle


    یک تکل ناپاک

  • All murders are foul and futile.


    همه قتل ها ناپاک و بیهوده است.

  • He was sent off for a foul on the French captain.


    او به دلیل خطا روی کاپیتان فرانسوی از زمین اخراج شد.

  • The oil spill fouled the river and destroyed habitats.


    نشت نفت رودخانه را آلوده کرد و زیستگاه ها را ویران کرد.

  • a foul odor


    بوی بد

  • a foul mood


    خلق و خوی ناپاک

  • They were using foul language (= rude or offensive language).


    آنها از زبان ناپسند (= زبان بی ادبانه یا توهین آمیز) استفاده می کردند.

synonyms - مترادف
  • disgusting


    چندش آور


  • توهین آمیز

  • revolting


    شورش

  • repellent


    دافع

  • repulsive


    دافعه

  • loathsome


    نفرت انگیز

  • nasty


    زننده


  • رتبه

  • nauseating


    حالت تهوع آور

  • stinking


    متعفن

  • abhorrent


    وحشتناک

  • abominable


    foetidUK

  • dreadful


    fetidUS

  • foetidUK


    ناگوار

  • fetidUS


    متناقض

  • horrible


    مخوف

  • repugnant


    خیلی بد و ناخوشایند

  • appalling


    زشت و زننده


  • بد بو

  • detestable


    پر سر و صدا

  • hideous


    ناپسند

  • horrendous


    حالت تهوع

  • malodorous


    بیمار کننده

  • noisome


    پست

  • distasteful


    بی رحمانه

  • nauseous


    ترسناک

  • sickening


  • vile


  • atrocious


  • frightful


  • horrid


antonyms - متضاد
  • fragrant


    معطر

  • ambrosial


    کهربایی

  • aromatic


    بی آسیب

  • innocuous


    غیر توهین آمیز

  • inoffensive


    معطر شده

  • perfumed


    سرگردان

  • redolent


    savoryUS

  • savoryUS


    savouryUK

  • savouryUK


    شیرین

  • scented


    تمیز


  • روشن


  • خالص


  • کمک کردن


  • جذاب

  • aiding


    لذت بخش

  • assisting


    تازه

  • charming


    دوستانه

  • delightful


    ملایم


  • خوب


  • مفید

  • gentle


    صادقانه


  • فاسد


  • بی گناه


  • فقط

  • incorrupt


    اخلاقی


  • دلپذیر


  • خوش



  • pleasant


  • pleasing


لغت پیشنهادی

our

لغت پیشنهادی

suppressed

لغت پیشنهادی

cash