boycott

base info - اطلاعات اولیه

boycott - تحریم کردن

verb - فعل

/ˈbɔɪkɑːt/

UK :

/ˈbɔɪkɒt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [boycott] در گوگل
description - توضیح

  • امتناع از خریدن چیزی، استفاده از چیزی یا شرکت در چیزی به عنوان اعتراض

  • an act of boycotting something or the period of time when it is boycotted


    عمل تحریم چیزی یا مدت زمانی که آن را تحریم می کنند


  • امتناع از خریدن چیزی، استفاده از چیزی یا شرکت در چیزی، به عنوان راهی برای اعتراض

  • when people boycott something or the period of time when it is boycotted


    زمانی که مردم چیزی را تحریم می کنند، یا دوره زمانی که آن را تحریم می کنند

  • to refuse to buy a product or take part in an activity as a way of expressing strong disapproval


    امتناع از خرید یک محصول یا شرکت در یک فعالیت به عنوان راهی برای ابراز مخالفت شدید


  • امتناع از خرید یک محصول، انجام تجارت با یک شرکت یا شرکت در یک فعالیت به عنوان راهی برای ابراز مخالفت شدید

  • the action of refusing to buy a product do business with a company or take part in an activity as a way of expressing strong disapproval


    رانندگان تاکسی عصبانی با تحریم یک کارگاه برنامه ریزی شده در مورد رفتار مودبانه با مشتریان پاسخ دادند.

  • Angry taxi drivers responded by boycotting a planned workshop on treating customers courteously.


    این شامل گروهی از مشاغل سفیدپوست در می سی سی پی بود که توسط گروه های حقوق مدنی بایکوت شدند و آنها را به اعمال نژادپرستانه متهم کردند.

  • It involved a group of white-owned businesses in Mississippi being boycotted by civil rights groups accusing them of racist practices.


    دانشجویان برخی از بانک ها را در اعتراض به سیاست های سرمایه گذاری آنها تهدید به تحریم کرده اند.

  • Students have threatened to boycott certain banks as a protest at their investment policies.


    برخی از اعضای اتحادیه اولستر قبلاً اعلام کرده اند که در صورت انتخاب او، او را تحریم خواهند کرد.

  • Some Ulster Unionists have already declared they would boycott him if he were chosen.


    چندین کشور گفته اند که ممکن است بازی های المپیک سال آینده را تحریم کنند.

  • Several countries have said they may boycott next year's Olympic Games.


    کشورهای بلوک شوروی سابق در واکنش به تحریم بازی‌های 1980 مسکو، المپیک 1984 را تحریم کردند.

  • The former Soviet-bloc countries boycotted the 1984 Olympics in response to the boycott of the 1980 Games in Moscow.


    چهار سال پیش، هفت مرد برجسته تهدید کردند که این رویداد را تحریم خواهند کرد، زیرا پول جایزه را خیلی کم می‌دانستند.

  • Four years ago seven leading men threatened to boycott the event because they considered the prize money too low.


    فرتیلین اعلام کرد که تحقیقات را تحریم خواهد کرد و ضمانت‌های امنیتی نظامی برای کسانی که به کمیسیون مدرک می‌دهند را رد می‌کند.

  • Fretilín announced that it would boycott the investigation dismissing military guarantees of safety for those giving evidence to the commission.


    شش کشور المپیک را تهدید به تحریم کرده اند.

  • Six countries have threatened to boycott the Olympics.


    احزاب اپوزیسیون رأی گیری را تحریم می کنند.

  • Opposition parties are boycotting the vote.


example - مثال
  • We are asking people to boycott goods from companies that use child labour.


    ما از مردم می خواهیم کالاهای شرکت هایی را که از کار کودکان استفاده می کنند تحریم کنند.

  • They have urged people to boycott foreign products.


    آنها از مردم خواسته اند که محصولات خارجی را تحریم کنند.

  • People were urged to boycott the country's products.


    از مردم خواسته شد که محصولات کشور را تحریم کنند.

  • The union called on its members to boycott the meeting.


    این اتحادیه از اعضای خود خواست تا این نشست را تحریم کنند.

  • A boycott of/against goods from the EU began in June.


    تحریم / علیه کالاهای اتحادیه اروپا در ژوئن آغاز شد.

  • She organized an economic boycott of the company’s products.


    او بایکوت اقتصادی محصولات این شرکت را سازماندهی کرد.

  • Motorists boycotted the company's gas stations and its share price crashed.


    رانندگان پمپ بنزین های شرکت را تحریم کردند و قیمت سهام آن سقوط کرد.

  • Opposition parties boycotted the elections as unfair.


    احزاب اپوزیسیون انتخابات را تحریم کردند و آن را ناعادلانه دانستند.

  • Pressure groups urged a consumer boycott of clothing brands made using child labour.


    گروه‌های فشار خواستار تحریم برندهای پوشاکی که با استفاده از کار کودکان تولید می‌شوند، مصرف‌کننده هستند.

  • He called for a boycott of the talks.


    او خواستار تحریم مذاکرات شد.

  • Unions asked shoppers to join the boycott.


    اتحادیه ها از خریداران خواستند که به تحریم بپیوندند.

synonyms - مترادف
  • ban


    ممنوع کردن

  • blacklist


    لیست سیاه

  • embargo


    تحریم

  • bar


    بار


  • اجتناب کردن


  • سیاه

  • blackball


    توپ سیاه


  • قطع کردن


  • رد کردن

  • shun


    اجتناب کنید

  • debar


    دبار

  • snub


    کم محلی کردن

  • spurn


    طرد کردن

  • interdict


    ممنوع کرده است

  • prohibit


    منع کردن

  • proscribe


    وتو

  • veto


    قانون شکن

  • outlaw


    حذف کنند

  • exclude


    ostraciseUK

  • ostraciseUK


    ostracizeUS

  • ostracizeUS


    ضربه


  • بسته


  • از حمایت خودداری کنید


  • پرهیز از

  • withhold patronage


    عبور کردن

  • abstain from


    تحریم قرار دهد


  • خودداری از

  • place an embargo on


    دور بمان از

  • refrain from


    پشتت را برگردان



antonyms - متضاد

  • حمایت کردن


  • تایید کنید


  • مدافع


  • بازگشت


  • قهرمان

  • espouse


    حمایت از انگلستان

  • patroniseUK


    حامی ایالات متحده

  • patronizeUS


    ترویج


  • خوش آمدی


  • اجازه


  • تایید


  • خرید

  • buy


    تشويق كردن


  • عبارتند از


  • مجوز


  • تحریم


  • استفاده کنید

  • use


    خواستن


  • تایید کردن


  • توصیه


  • طرفدار ایالات متحده

  • favorUS


    تایید و امضا

  • endorse


    favourUK


  • اصرار

  • favourUK


    حفظ کردن


  • دفاع

  • uphold


    تجویز کند


  • پیشنهاد می دهد

  • prescribe


    ستایش کردن


  • commend


لغت پیشنهادی

unclear

لغت پیشنهادی

playback

لغت پیشنهادی

premiere