boycott
boycott - تحریم کردن
verb - فعل
UK :
US :
امتناع از خریدن چیزی، استفاده از چیزی یا شرکت در چیزی به عنوان اعتراض
عمل تحریم چیزی یا مدت زمانی که آن را تحریم می کنند
امتناع از خریدن چیزی، استفاده از چیزی یا شرکت در چیزی، به عنوان راهی برای اعتراض
زمانی که مردم چیزی را تحریم می کنند، یا دوره زمانی که آن را تحریم می کنند
امتناع از خرید یک محصول یا شرکت در یک فعالیت به عنوان راهی برای ابراز مخالفت شدید
to refuse to buy a product do business with a company or take part in an activity as a way of expressing strong disapproval
امتناع از خرید یک محصول، انجام تجارت با یک شرکت یا شرکت در یک فعالیت به عنوان راهی برای ابراز مخالفت شدید
the action of refusing to buy a product do business with a company or take part in an activity as a way of expressing strong disapproval
رانندگان تاکسی عصبانی با تحریم یک کارگاه برنامه ریزی شده در مورد رفتار مودبانه با مشتریان پاسخ دادند.
این شامل گروهی از مشاغل سفیدپوست در می سی سی پی بود که توسط گروه های حقوق مدنی بایکوت شدند و آنها را به اعمال نژادپرستانه متهم کردند.
It involved a group of white-owned businesses in Mississippi being boycotted by civil rights groups accusing them of racist practices.
دانشجویان برخی از بانک ها را در اعتراض به سیاست های سرمایه گذاری آنها تهدید به تحریم کرده اند.
برخی از اعضای اتحادیه اولستر قبلاً اعلام کرده اند که در صورت انتخاب او، او را تحریم خواهند کرد.
چندین کشور گفته اند که ممکن است بازی های المپیک سال آینده را تحریم کنند.
کشورهای بلوک شوروی سابق در واکنش به تحریم بازیهای 1980 مسکو، المپیک 1984 را تحریم کردند.
The former Soviet-bloc countries boycotted the 1984 Olympics in response to the boycott of the 1980 Games in Moscow.
چهار سال پیش، هفت مرد برجسته تهدید کردند که این رویداد را تحریم خواهند کرد، زیرا پول جایزه را خیلی کم میدانستند.
Four years ago seven leading men threatened to boycott the event because they considered the prize money too low.
فرتیلین اعلام کرد که تحقیقات را تحریم خواهد کرد و ضمانتهای امنیتی نظامی برای کسانی که به کمیسیون مدرک میدهند را رد میکند.
Fretilín announced that it would boycott the investigation dismissing military guarantees of safety for those giving evidence to the commission.
شش کشور المپیک را تهدید به تحریم کرده اند.
احزاب اپوزیسیون رأی گیری را تحریم می کنند.
Opposition parties are boycotting the vote.
ما از مردم می خواهیم کالاهای شرکت هایی را که از کار کودکان استفاده می کنند تحریم کنند.
آنها از مردم خواسته اند که محصولات خارجی را تحریم کنند.
از مردم خواسته شد که محصولات کشور را تحریم کنند.
این اتحادیه از اعضای خود خواست تا این نشست را تحریم کنند.
تحریم / علیه کالاهای اتحادیه اروپا در ژوئن آغاز شد.
او بایکوت اقتصادی محصولات این شرکت را سازماندهی کرد.
رانندگان پمپ بنزین های شرکت را تحریم کردند و قیمت سهام آن سقوط کرد.
Opposition parties boycotted the elections as unfair.
احزاب اپوزیسیون انتخابات را تحریم کردند و آن را ناعادلانه دانستند.
گروههای فشار خواستار تحریم برندهای پوشاکی که با استفاده از کار کودکان تولید میشوند، مصرفکننده هستند.
او خواستار تحریم مذاکرات شد.
اتحادیه ها از خریداران خواستند که به تحریم بپیوندند.
ممنوع کردن
blacklist
لیست سیاه
embargo
تحریم
بار
اجتناب کردن
سیاه
blackball
توپ سیاه
قطع کردن
رد کردن
shun
اجتناب کنید
debar
دبار
snub
کم محلی کردن
spurn
طرد کردن
interdict
ممنوع کرده است
prohibit
منع کردن
proscribe
وتو
veto
قانون شکن
outlaw
حذف کنند
exclude
ostraciseUK
ostraciseUK
ostracizeUS
ostracizeUS
ضربه
بسته
از حمایت خودداری کنید
پرهیز از
withhold patronage
عبور کردن
abstain from
تحریم قرار دهد
خودداری از
دور بمان از
refrain from
پشتت را برگردان
حمایت کردن
تایید کنید
مدافع
بازگشت
قهرمان
espouse
حمایت از انگلستان
patroniseUK
حامی ایالات متحده
patronizeUS
ترویج
خوش آمدی
اجازه
تایید
خرید
تشويق كردن
عبارتند از
مجوز
تحریم
استفاده کنید
خواستن
تایید کردن
توصیه
طرفدار ایالات متحده
favorUS
تایید و امضا
endorse
favourUK
اصرار
favourUK
حفظ کردن
دفاع
uphold
تجویز کند
پیشنهاد می دهد
prescribe
ستایش کردن
commend