exceed

base info - اطلاعات اولیه

exceed - تجاوز

verb - فعل

/ɪkˈsiːd/

UK :

/ɪkˈsiːd/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [exceed] در گوگل
description - توضیح

  • بیش از یک عدد یا مقدار خاص باشد

  • to go beyond what rules or laws say you are allowed to do


    فراتر از آنچه قوانین یا قوانین می گویند شما مجاز به انجام آن هستید


  • فراتر از حد رسمی یا قانونی

  • to be greater than a number or amount or to go past an allowed limit


    از یک عدد یا مقدار بیشتر باشد یا از حد مجاز عبور کند

  • to be greater than a number or amount or to go beyond a permitted limit


    از یک عدد یا مقدار بیشتر باشد یا از حد مجاز فراتر رود


  • برای عبور از سطح، حد، نرخ و غیره که مجاز هستید

  • to go past the level limit rate etc. that you are allowed


    هزینه ساخت این پل می تواند بیش از 230 میلیون دلار باشد.

  • Construction costs for the bridge could exceed $230 million.


    الزامات قانونی بیان می کند که ساعات کاری نباید بیش از 42 ساعت در هفته باشد.

  • Legal requirements state that working hours must not exceed 42 hours a week.


    به عنوان مثال، اگر هزینه جراحات بیش از 5000 دلار باشد، ممکن است از طرف مقابل شکایت شود.

  • For example if the cost of injuries exceeds $ 5,000, the other party may be sued.


    نسبت تولدها 3 به 1 از مرگ و میر بیشتر بود.

  • Births exceeded deaths by a ratio of 3 to 1.


    متکالف 49 تاچ داون به دست آورده است که بسیار بیشتر از تاچ داون های پدر معروفش است.

  • Metcalf has achieved 49 touchdowns, far exceeding even those of his famous father.


    نزدیک به 100 شهر دارای آلودگی هوای فراتر از استانداردهای فدرال هستند.

  • Nearly 100 cities have air pollution that exceeds federal standards.


    کل پرتفوی بیش از نهصد میلیون است.

  • The total portfolio exceeds nine hundred million.


    با این حال، اندازه باند باید تا حد امکان کوچک باشد و نباید بیش از شش عضو باشد.


  • در واقع، در یک نقطه اوج یک نوسان بدترین حالت در واقع از بهترین حالت بیشتر است.

  • Indeed at one point the peak of a worst case fluctuation actually exceeds that of the best case.


    انتظار می‌رود در خاور دور، مالکیت رایانه‌های خانگی از مجموع مالکیت کامپیوترهای ایالات متحده و اروپا فراتر رود.

  • In the Far East home computer ownership is expected to exceed that of the US and Europe combined.


    او ادعا می کند که مفهوم حق بیمه اضافی بیش از مقدار ادعا برای رانندگان آشنا خواهد بود.

  • She claims that the concept of the additional premium exceeding the amount of the claim will be familiar to motorists.


    آنها تنها در صورتی این کار را انجام می دهند که منافع درک شده از هزینه های مورد انتظار فراتر رود.

  • They are likely to do so only if the perceived benefits exceed the expected costs.


    در اصل، این مستلزم ارزیابی این است که آیا مزایای اضافی بیشتر از هزینه های بالاتر است یا خیر.

  • In essence, this requires assessment of whether the extra benefits exceed the higher costs.


    قضات محافظه کار گفتند که قانونگذاران از اختیارات قانون اساسی خود فراتر رفته اند.

  • The conservative justices said the lawmakers had exceeded their constitutional authority.


example - مثال

  • قیمت از 100 پوند بیشتر نخواهد شد.

  • She was exceeding the speed limit (= driving faster than is allowed).


    او از سرعت مجاز تجاوز می کرد (= رانندگی با سرعت بیشتر از حد مجاز).

  • The officers had exceeded their authority.


    افسران از اختیارات خود فراتر رفته بودند.

  • His achievements have exceeded expectations.


    دستاوردهای او فراتر از حد انتظار بوده است.

  • The amount raised has far exceeded our wildest expectations.


    مبلغ جمع آوری شده بسیار فراتر از وحشیانه ترین انتظارات ما بوده است.

  • Summer temperatures rarely exceed 27°C.


    دمای تابستان به ندرت از 27 درجه سانتیگراد تجاوز می کند.

  • Their numbers barely exceed 100 in the wild.


    تعداد آنها به سختی از 100 در طبیعت فراتر می رود.

  • The House voted by 327 votes to 93, comfortably exceeding the required two-thirds majority.


    مجلس نمایندگان با 327 رای مخالف و 93 رای مخالف رای داد که به راحتی از دو سوم اکثریت لازم فراتر رفت.


  • هزینه نهایی نباید بیش از 5000 دلار باشد.

  • The success of our campaign has exceeded our wildest expectations.


    موفقیت کمپین ما فراتر از وحشیانه ترین انتظارات ما بوده است.

  • She was found guilty on three charges of exceeding the speed limit.


    او به سه اتهام تجاوز از سرعت مجاز مجرم شناخته شد.

  • He was exceeding the speed limit by 15 miles an hour.


    او از سرعت مجاز 15 مایل در ساعت تجاوز می کرد.

  • The earnings per share far exceeded analysts' estimates of 9 to 10 cents per share.


    سود هر سهم بسیار فراتر از برآوردهای تحلیلگران از 9 تا 10 سنت به ازای هر سهم بود.

  • Customers who exceed their credit limits will be charged a fee.


    مشتریانی که بیش از حد اعتبار خود باشند، هزینه ای دریافت خواهند کرد.

synonyms - مترادف
  • surpass


    پیشی گرفتن

  • transcend


    فراتر رفتن


  • زنگ تفريح

  • overpass


    روگذر

  • outrun


    تماس با ما

  • outreach


    بیش از حد

  • overstep


    عبور

  • overshoot


    زیاده روی

  • overrun


    بالا

  • overreach


    مازاد مالیات


  • فراتر از

  • overdo


    برو

  • top


    فرار کردن

  • overtax


    به انتها رسیدن


  • بزرگتر از


  • بیشتر از


  • فراتر از محدوده


  • فراتر از حد

  • be greater than


    بیش از حد گسترش داده شود


  • صلیب

  • go beyond the bounds of


    پا را فراتر بگذار


  • بالا برود

  • overextend


    برش دهید


  • بیش از حد عمل کنید


  • نژاد


  • کشش بیش از حد


  • last longer than


  • overact


  • strain


  • overstretch


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

uglier

لغت پیشنهادی

stir

لغت پیشنهادی

mostly