rain
rain - باران
noun - اسم
UK :
US :
آبی که قطرات کوچکی از ابرها در آسمان میریزد
باران ملایم با قطرات بسیار کوچک آب
یک دوره کوتاه باران که می تواند شدید یا سبک باشد
یک دوره کوتاه باران بسیار شدید که به طور ناگهانی شروع می شود
باران یخ زده ای که به صورت تگرگ می بارد (=گلوله های کوچک یخ)
مخلوطی از برف و باران
باران شدیدی که در یک دوره خاص از سال در کشورهای گرمسیری می بارد
باران شدیدی که بین آوریل و اکتبر در هند و سایر کشورهای جنوب آسیا می بارد
قطرات آب از آسمان میبارد
باران بسیار شدیدی می بارد
باران بسیار ملایم در حال باریدن است
باران یخ زده به شکل گلوله های کوچک یخ در حال باریدن است
قطرات آب از ابرها
فصلی از سال در کشورهای گرمسیری که بارندگی زیاد است
اگر باران ببارد، آب به صورت قطرات کوچک از آسمان میبارد
قطرات آبی که از ابرها می ریزد
باران همچنین می تواند به معنای باریدن زیاد باشد
هنگامی که باران اسیدی می بارد، تعادل pH خاک را تحت تأثیر قرار می دهد.
با این حال، ممکن است آب و هوا چندان خوب نباشد و باران و تندبادها مکرر باشند.
The new wind brought rain and not just showers, but a constant soaking deluge flying sometimes straight at us.
باد جدید باران را به ارمغان آورد، و نه فقط رگبار، بلکه یک سیل دائمی خیسکننده که گاهی مستقیم به سمت ما پرواز میکرد.
جاده ها پس از یک دوره باران فوق العاده شدید آب گرفته است.
بارش برف مرطوب به باران تبدیل شده بود.
احتمال بارش باران 80 درصد است.
چهار اینچ باران در چهار روز باریده است.
بین تندبادها صدای باران روی پشت بام و ریختن آب از آن ممتد بود.
صورت پنهان زیر باران می درخشید.
راه رفتن زیر باران را دوست دارم
آرام بود، زیر باران.
باران به پنجره می کوبید.
این ساحل در تمام هفته تحت تاثیر باران های سیل آسا قرار گرفته است.
فردا در تمامی نقاط کشور بارش باران خواهد بود.
حالا باران شدیدتر می بارید.
برای آخر هفته بارش باران پیش بینی می شود.
زیر باران بیرون نرو
با باران می ریزد (= باران بسیار شدید).
heavy/torrential/pouring/driving rain
باران شدید / سیل آسا / بارندگی / رانندگی
باران بارید.
شبیه باران است (= گویا قرار است باران ببارد).
باران خفیفی شروع به باریدن کرد.
فکر کنم یه قطره بارون رو حس کردم
به طور معمول، ما در ماه ژوئن نزدیک به 5 اینچ باران میباریم.
rain clouds/showers
ابرهای بارانی/بارش
من هم صدای باران روی سقف حلبی را به یاد دارم.
برف و باران و برف بارید.
برخی از مردم از باران در درب مغازه ها پناه گرفتند.
باران ها در ماه سپتامبر می آیند.
باران های موسمی از اوایل امسال آغاز شد.
باران گلوله
تیراندازان بارانی از تیر بر سر دشمن ریختند.
او هر روز صبح به دویدن می رود، باران یا درخشش.
ما هر روز بیرون کار می کنیم، باران یا درخشش.
به آن باران نگاه کن! اگر قطع نشود خیس می شویم.
یک چتر بردارید - باران خواهد بارید.
کشور در طول سلطنت طولانی او به طرز چشمگیری تغییر کرد.
هنری بولینگبروک به زودی به عنوان هنری چهارم در انگلستان سلطنت کرد.
به او اختیار داده شده تا پول را هر طور که می خواهد خرج کند.
آنها باید یاد بگیرند که نظرات خود را مهار کنند، در غیر این صورت به کسی توهین می کنند.
پیش بینی باد و باران خفیف است.
باران شدید ما را خیس کرد.
باران خوب در اوایل شب به مه تبدیل شد.
آهسته از میان باران رانندگی حرکت کردیم.
rainfall
بارش باران
cloudburst
انفجار ابر
deluge
سیل
drizzle
باران ریز و نمناک
precipitation
ته نشینی
raindrops
قطرات باران
rainstorm
طوفان باران
downpour
آب باران
rainwater
مرطوب
نیم بند
mizzle
دوش
پاشیدن
sprinkle
سقوط
downfall
دوش ها
طوفان
showers
تورنت
شوریدن
torrent
رعد و برق
squall
متراکم شدن
thunderstorm
خیس کن
condensation
غبار
drencher
موسم بارندگی
mist
ریختن
monsoon
رسوب
pouring
ورق ها
precip
باران
sheets
رانندگی باران
sleet
شبنم سنگین
driving rain
آب و هوای مرطوب
heavy dew
aridity
خشکی
dryness
خشکسالی
parchedness
عدم رطوبت
drought
عقیمی
moisturelessness
ناباروری
barrenness
بی آبی
infertility
بی بارانی
sterility
آفتاب
waterlessness
aridness
rainlessness
sunshine