back end
back end - انتهای عقب
N/A - N/A
UK :
US :
قسمتی از یک شی یا مکانی که از جلو دورتر است
ته یک شخص یا حیوان
آخرین بخش از یک فرآیند، مجموعه ای از رویدادها، یا دوره زمانی
the part of a computer system piece of software etc., where data is stored or processed rather than the parts that are seen and directly used by the user
بخشی از یک سیستم کامپیوتری، بخشی از نرم افزار، و غیره، که در آن داده ها به جای بخش هایی که مشاهده می شوند و مستقیماً توسط کاربر استفاده می شوند، ذخیره یا پردازش می شوند.
مربوط به آخرین بخش یک فرآیند، مجموعه ای از رویدادها یا دوره زمانی است
relating to the part of a computer system piece of software etc. where data is stored or processed rather than the parts that are seen and directly used by the user
مربوط به بخشی از یک سیستم کامپیوتری، نرم افزار، و غیره است که در آن داده ها ذخیره یا پردازش می شوند نه بخش هایی که مشاهده می شود و مستقیماً توسط کاربر استفاده می شود.
relating to the final parts of a process or project or to money that you pay when you sell a financial product
مربوط به بخش های نهایی یک فرآیند یا پروژه، یا به پولی که هنگام فروش یک محصول مالی پرداخت می کنید
مربوط به بخشی از یک برنامه یا سیستم کامپیوتری است که کاربر نمی بیند یا استفاده نمی کند
بخشی از یک تجارت که مستقیماً با مشتریان ملاقات نمی کند یا با آنها سروکار ندارد، مانند تولید
بخش پایانی یک فرآیند، پروژه، دوره زمانی و غیره
the part of a computer program or system that deals with data and that the user does not see or control directly
بخشی از یک برنامه یا سیستم کامپیوتری که با داده ها سروکار دارد و کاربر مستقیماً آن را نمی بیند یا کنترل نمی کند
او قسمت پشتی ماشین را صاف تر و آیرودینامیک تر کرد.
یک گاو همیشه می چرخد و قسمت پشتی گوساله را بو می کند.
We're not willing to spend on the front end - education for these kids - so we pay at the back end for problems with crime and violence.
ما حاضر نیستیم در قسمت اول - آموزش برای این بچه ها - هزینه کنیم، بنابراین برای مشکلات مربوط به جرم و جنایت و خشونت، پولی را پرداخت می کنیم.
دو مورد از محبوبترین بکاندهای SQL MySQL و SQL Server هستند.
قیمت سوختها باید منعکسکننده هزینههای نهایی، مانند هزینه از کار انداختن نیروگاهها باشد.
A front-end client and a back-end server allows multiple workstations to access the same server at the same time.
یک سرویس گیرنده front-end و یک سرور back-end به چندین ایستگاه کاری اجازه می دهد تا به طور همزمان به یک سرور دسترسی داشته باشند.
«لجستیک پشتیبان» به تحویل محصول و جمع آوری پرداخت اشاره دارد.
زمانی که سهم خود را در صندوق بفروشید، هزینههای بکاند اعمال میشود.
ما یک سیستم پردازش خودکار با یک پایگاه داده back-end ابداع کردیم.
We need to change the back end of the business in order to improve our manufacturing and distribution systems.
ما برای بهبود سیستم های تولید و توزیع خود باید قسمت پشتی کسب و کار را تغییر دهیم.
The problems with e-tailing are not usually to do with their products or marketing but with the back end of the business.
مشکلات مربوط به E-tailing معمولاً به محصولات یا بازاریابی آنها مربوط نمی شود، بلکه مربوط به پس زمینه کسب و کار است.
قیمت ها تا پایان سال کاهش می یابد.
تورم و افزایش هزینههای انرژی به بودجه ما آسیب میزند.
وب سایت دارای یک پایگاه داده قوی در انتهای پشتی است که اطلاعات محصول را ذخیره می کند.
autumn
فصل پاييز
پایان
culmination
اوج گیری
نتیجه
بستن
کاهش می یابد