enthusiastic
enthusiastic - مشتاق
adjective - صفت
UK :
US :
اشتیاق
علاقهمند
مشتاق
احساس یا نشان دادن علاقه و هیجان زیاد نسبت به چیزی
احساس یا نشان دادن علاقه یا هیجان زیاد در مورد چیزی
تمایل به انجام کاری یا دانستن در مورد چیزی خیلی زود
مشتاق کار یا یادگیری
doing something in a very enthusiastic way especially supporting something or making sure that people obey rules
انجام کاری به شیوه ای بسیار مشتاقانه، به ویژه حمایت از چیزی یا اطمینان از اینکه مردم از قوانین پیروی می کنند
used when you want to emphasize that someone does something a lot or is very interested in something
زمانی استفاده می شود که می خواهید تأکید کنید که شخصی کاری را زیاد انجام می دهد یا به چیزی بسیار علاقه مند است
باور یا احساس بسیار قوی و صمیمانه به چیزی
چیزی را خیلی دوست داشته باشید و به آن علاقه زیادی داشته باشید
برای انجام کاری بسیار مشتاق بودن
احساس خوشحالی و هیجان داشته باشید زیرا می دانید که به زودی اتفاقی قرار است بیفتد
showing enthusiasm
نشان دادن اشتیاق
آنها بسیار حامی و مشتاق بودند.
Sixty-five percent of wives were happy to attend in their husbands' place with the remainder not enthusiastic.
شصت و پنج درصد از زنان از حضور در جای شوهران خود خوشحال بودند و بقیه اشتیاق نداشتند.
او هنوز واقعاً مشتاق کار جدیدش است.
The idea may sound strange at first but it often works very well and the co-counselling movement has many enthusiastic adherents.
این ایده ممکن است در ابتدا عجیب به نظر برسد، اما اغلب بسیار خوب عمل می کند، و جنبش مشاوره مشترک طرفداران مشتاق زیادی دارد.
But reports from the mountain suggest that some recent Everest aspirants were little more than enthusiastic beginners.
اما گزارشها از کوه نشان میدهد که برخی از مشتاقان اخیر اورست کمی بیشتر از مبتدیان مشتاق بودهاند.
In this they had the enthusiastic collaboration of professional media advance teams from both governments.
در این کار، آنها همکاری پرشور تیم های حرفه ای پیشروی رسانه ای از هر دو دولت را داشتند.
جمعیت کوچک اما مشتاق در حالی که بازیکنان به سمت زمین می دویدند تشویق می کردند.
هارت یک راهنمای دوست داشتنی و مشتاق است، البته گاهی اوقات.
This week-end event continues to excite enthusiastic support demonstrating the strength of community life which exists in Kidlington.
این رویداد آخر هفته همچنان به حمایت مشتاقانه ادامه میدهد و قدرت زندگی اجتماعی موجود در کیدلینگتون را نشان میدهد.
حمایت مشتاقانه برای دبیرستان جدید وجود دارد.
بررسی ها مشتاقانه بود، اگرچه فروش ضعیف بود.
چند معلم جوان مشتاق به تازگی در مدرسه شروع به کار کرده اند.
an enthusiastic supporter
یک حامی مشتاق
enthusiastic applause
تشویق پرشور
آنها از او استقبال پرشوری کردند.
به نظر شما خیلی مشتاق این ایده نیستید.
اعضای حزب کمتر از کاندیداهای پیشنهادی مشتاق بودند.
او هنوز واقعاً مشتاق رفتن به اسپانیا بود.
منتقدان فیلم تا حد زیادی مشتاق این فیلم هیجانی هستند.
او نسبت به این ایده کاملاً مشتاق بود.
Mrs Neil did not seem particularly enthusiastic about her job.
به نظر نمی رسید خانم نیل علاقه خاصی به کارش داشته باشد.
او اکنون که آنجا بوده تماماً مشتاق آمریکا است.
تماشاگران به شدت مشتاق بودند.
ما در حمایت از او مشتاق بودیم.
من عاشق بازی برای چنین تماشاگران مشتاقی هستم.
مردان با استقبال مشتاقانه بازگشتند.
به نظر نمی رسد که در مورد مهمانی خیلی مشتاق باشید - نمی خواهید امشب بروید؟
excited
برانگیخته
keen
تیز
مشتاق
ardent
پرشور
avid
جدی
earnest
نجیب
spirited
متعهد شد
committed
اختصاص داده شده است
devoted
زنده
lively
قوی
passionate
گرم
vigorous
جوشان
پر نشاط
ebullient
دلچسب
enthused
غیرتمند
exuberant
قصد
fervent
پمپاژ شده است
hearty
شدید
zealous
از صمیم قلب
intent
متعصب
pumped
با انگیزه
vehement
غرق
wholehearted
هار
fanatical
کمیاب
motivated
هیجان زده
obsessed
متحرک
rabid
raring
fervid
thrilled
animated
unenthusiastic
غیر مشتاق
apathetic
بی تفاوت
dispassionate
بی عاطفه
indifferent
بي تفاوت
nonchalant
بی علاقه
disinterested
بی احترامی
blasé
بی روح
spiritless
بی دغدغه
unconcerned
گاه به گاه
uninterested
جدا
casual
ناامید
detached
فقیر
dispirited
منفعل
lackadaisical
بی توجه
passive
بی اشتیاق
uncaring
بی انگیزه
unenthused
خسته
unmotivated
بی خیال
bored
سرد
carefree
سست
بی حال
languid
غیر درگیر
listless
از خود راضی
passionless
گذرا
uninvolved
بی احساس
complacent
سرسری
cursory
رام شده است
disimpassioned
impassive
perfunctory
subdued