motivate
motivate - ایجاد انگیزه
verb - فعل
UK :
US :
دلیلی شدن برای انجام کاری
وادار کردن کسی بخواهد به چیزی برسد و او را برای انجام این کار به سختی کار کند
برای تشویق کسی و ایجاد تمایل به کار سخت
وادار کردن کسی به رفتار خاصی
وادار کردن کسی به انجام کاری خوب
کسی را مشتاق انجام کاری کردن
تحت تأثیر قرار دادن رفتار کسی به روشی خاص
It's frustration that motivates babies to learn to walk.
این ناامیدی است که به نوزادان انگیزه می دهد تا راه رفتن را یاد بگیرند.
ایجاد انگیزه در پسرها اغلب دشوارتر از دختران است.
انگیزه او برای کمک به همنوعانش بود.
بسیاری در جامعه آسیایی احساس می کنند که اقدامات پلیس با انگیزه تعصب نژادی بوده است.
انگیزه همه افراد منافع شخصی نیست.
Ironically, it was the fear of congressional action against noncitizens that had finally motivated him to apply for citizenship.
از قضا، ترس از اقدام کنگره علیه غیرشهروندان بود که در نهایت انگیزه او را برای درخواست شهروندی ایجاد کرد.
این انزجار از هدر دادن هر نوع منبعی بود که او را برانگیخت.
حتی ممکن است در جمعیت او انگیزه ایجاد کند.
هاگلار با موفقیت از هویج دیویس کاپ برای ایجاد انگیزه در بازیکنان رده پایین تر خود استفاده کرده بود.
هر معلم خوبی می داند که انتقاد به یادگیرندگان انگیزه نمی دهد.
برای ایجاد انگیزه در دیگران برای اجرای تصمیماتشان، آنها به ویژگی های رهبری قوی نیاز دارند.
نمی دانم چه انگیزه ای باعث می شود مردم مرتکب چنین جنایاتی شوند.
برای ایجاد انگیزه در بازیکنان چه کنیم؟
فقط یک سوم از کارگران گفتند که سرپرستان آنها می دانند چه چیزی آنها را برای انجام بهترین کارشان انگیزه می دهد.
هر چیزی که به شما انگیزه می دهد به احتمال زیاد به افرادتان نیز انگیزه می دهد.
انگیزه مردم برای انجام چنین حملاتی چیست؟
انگیزه او کاملاً منفعت شخصی است.
او در ایجاد انگیزه در شاگردانش بسیار خوب است.
بهترین ویژگی او روشی است که به تیمش انگیزه می دهد.
این طرح برای ایجاد انگیزه در کارکنان برای کار موثرتر طراحی شده است.
لطفاً برای پاسخ به سوال 5 انگیزه دهید.
او به دلیل مخالفت با قرارداد جدید انگیزه پیوستن به اتحادیه را داشت.
ما شرایطی را ایجاد کردیم که کودک انگیزه صحبت کردن را داشته باشد.
او نیز مانند بسیاری از افراد، از طمع انگیزه دارد.
او واقعاً با میل به کمک به مردم انگیزه دارد.
آموزش همه چیز در مورد ایجاد انگیزه در افراد برای یادگیری است.
او پس از ادغام توانست کارکنان را برای همکاری با یکدیگر ترغیب کند.
انگیزه او طمع بود.
همه این تصمیمات با انگیزه تجاری بود
الهام بخشیدن
stimulate
تحریک
هم بزنید
arouse
برانگیختن
enthuse
مشتاق
galvaniseUK
گالوانیزه انگلستان
galvanizeUS
گالوانیزه ایالات متحده
impel
وادار کردن
تاثیر گذاشتن
incite
تحریک کردن
نفوذ
envigorateUK
EnvigorateUK
invigorateUS
نیروبخش ایالات متحده
حرکت
متقاعد کردن
animate
جان دادن
dispose
در معرض قرار دادن
راندن
تشويق كردن
energiseUK
energiseUK
energizeUS
energizeUS
excite
incentiviseUK
incentiviseUK
مشوق ایالات متحده
incentivizeUS
instillUS
instigate
instilUK
instillUS
سریع
instilUK
بیدار کردن
provoke
rouse
spur
demotivate
بی انگیزه کردن
deter
بازداشتن
discourage
دلسرد کردن
dissuade
منصرف کردن
avert
جلوگیری کند
hinder
مانع شود
جلوگیری کردن
impede
مانع
obstruct
خنثی کردن
thwart
مخالفت کردن
disadvise
توهین کردن
forfend
نگاه داشتن
خلع ید
dehort
ناامید کردن
dishearten
ممنوع کرده است
prohibit
متوقف کردن
مسدود کردن
منحرف کردن
divert
دلهره آور
daunt
دلسرد، ناامید
dispirit
محدود کردن
curb
فویل
foil
ترساندن
intimidate
مهار کردن
restrain
دستگیری
مکث
halt
تضعیف روحیه انگلستان
preclude
ایالات متحده را تضعیف کرد
demoraliseUK
جلوگيري كردن
demoralizeUS
forestall
