trickle
trickle - سرماخوردگی
verb - فعل
UK :
US :
اگر مایع در جایی چکه کند، به آرامی به صورت قطره ای یا در یک جریان نازک جریان می یابد
اگر افراد، وسایل نقلیه، کالاها و غیره در جایی چکه کنند، به آرامی در گروه ها یا مقادیر کوچک به آنجا می روند
یک جریان آهسته نازک مایع
جابجایی افراد، وسایل نقلیه، کالاها و غیره به یک مکان در تعداد یا مقادیر بسیار کم
حرکت به جایی آهسته و در تعداد یا مقادیر بسیار کم
اگر مایع در جایی چکه کند، به آرامی و بدون نیرو در یک خط نازک جریان می یابد
رسیدن یا حرکت به جایی آهسته و تدریجی به تعداد کم
تعداد بسیار کمی از افراد یا چیزهایی که به جایی می رسند یا می روند
مقدار کمی مایع که به آرامی در یک خط نازک جریان دارد
(از مایع) به آرامی و بدون نیرو جاری شود
چکیدن نیز به تدریج و به تعداد کم اتفاق می افتد
جریان آهسته چیزی، یا تعداد کمی از افراد یا چیزهایی که به جایی میرسند یا میروند
به آرامی یا تدریجی به جایی رسید یا حرکت کرد
تعداد بسیار کمی از افراد یا چیزها
This leads to all sorts of bizarre behavior once the costs of misguided actions have begun to trickle down among the ranks.
این منجر به انواع رفتارهای عجیب و غریب زمانی می شود که هزینه های اقدامات نادرست در بین رتبه ها پایین می آید.
اشک از پشت پلک هایش سرازیر شد و روی گونه هایش چکید.
روی پیشانی اش بریدگی داشت و خون از صورتش می چکید.
روی جعبهای واژگون نشستم و احساس کردم عرق از پشتم میریزد.
خون از کنار صورتش چکید.
آتش زمانی گسترش یافت که بنزین سوخته از خودرو به سمت خودروهای دیگر سرازیر شد.
Gary Locke estimated losses totaling billions of dollars, as damage reports of highways, homes and businesses continued to trickle in.
گری لاک خسارات را در مجموع میلیاردها دلار تخمین زد، زیرا گزارش های خسارات بزرگراه ها، خانه ها و مشاغل همچنان در حال سرازیر شدن بود.
با این حال، شنیده بودم که هنرمندان کم کم شروع به نفوذ به پادشاه ادی می کنند.
او به داخل لاین ورودی گود رفت و ایستاد.
آب از لوله بیرون چکید.
اشک روی گونه هایش می چکید.
مقداری روغن روی سالاد بریزید.
مردم شروع به چکیدن به داخل سالن کردند.
اخبار در حال پخش شدن است.
از زخم روی سرش خون چکید.
عرق در چشمانم چکید.
آخرین آب چکید.
آب باران از شکاف تخته ها عبور کرد.
خون از گوشه دهانش چکید.
نفت از یک سوراخ کوچک در مخزن چکه می کرد.
به تدریج مردم برای نیمه دوم به سالن تئاتر بازگشتند.
ما معمولاً فقط صبح ها تعداد کمی مشتری داریم.
قطره ای از کره ذوب شده به سمت چانه اش راه افتاد.
از بریدگی پیشانی اش خون چکید.
After the hurricane, all the telephones were out and it was some time before reports of damage began to trickle in.
پس از طوفان، همه تلفن ها خاموش بودند و مدتی بود که گزارش های خسارت شروع شد.
قطره ای از عرق روی سینه اش جاری شد.
فقط یک قطره (= مقدار کم) کالا به روستا می رسید.
Foreign capital has been trickling back as investors seek higher returns than they can find at home.
سرمایه خارجی در حال برگشت است، زیرا سرمایه گذاران به دنبال بازدهی بالاتر از آنچه در خانه خود می توانند پیدا کنند، هستند.
Customers trickled in throughout the afternoon.
مشتریان در تمام بعدازظهر سرازیر شدند.
از زمانی که این معامله دوشنبه شب منعقد شد، جزئیات شروع به آشکار شدن کرده است.
در طول روز تعداد زیادی مشتری وجود داشت.
معاملات تا حدی کند شده است.
dribble
دریبل زدن
drip
چکه کردن
رها کردن
ooze
تراوش کردن
اجرا کن
seep
جریان
exude
نشت
نفوذ کند
leak
خزیدن
percolate
distilUK
crawl
distillUS
creep
باران ریز و نمناک
distilUK
ریختن
distillUS
فیلتر
drizzle
موضوع
spill
تریل
اشک ریختن
filter
تمام شدن
تخلیه
trill
خوب
weep
خونریزی
زه کشی
آبشار
discharge
جهش
سرریز
bleed
شسته شدن
drain
cascade
spurt
overflow
leach
ریختن
gush
فوران
جریان
flood
سیل
جمع آوری کنید
فواره زدن اب
spout
جت
جهش
spurt
فوران کردن
spew
هجوم بردن
موج
surge
خوب
بهار
پمپ
pump
اخراج کردن
expel
موضوع
بیرون انداختن
erupt
ظهور
eject
تخلیه
آروغ زدن
discharge
سرچشمه می گیرد
منفجر شدن
belch
بیرون ریختن
emanate
جاری شدن
burst out
جت بیرون
emit
belch forth