sand

base info - اطلاعات اولیه

sand - شن

noun - اسم

/sænd/

UK :

/sænd/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [sand] در گوگل
description - توضیح
  • a substance consisting of very small pieces of rocks and minerals, that forms beaches and deserts


    ماده ای متشکل از قطعات بسیار کوچک سنگ ها و مواد معدنی که سواحل و بیابان ها را تشکیل می دهد


  • منطقه ای از ساحل

  • a substance that forms beaches and deserts, or an area of this substance


    ماده ای که سواحل و بیابان ها را تشکیل می دهد یا ناحیه ای از این ماده


  • منطقه ای از ماسه یا سنگ های کوچک در لبه دریا یا دریاچه


  • زمینی بزرگ که همیشه در آن بسیار گرم و خشک است و شن و ماسه زیادی وجود دارد


  • تپه ای از شن و ماسه در نزدیکی دریا یا در بیابان

  • to make a surface smooth by rubbing it with sandpaper or using a special piece of equipment


    برای صاف کردن سطح با مالش کاغذ سنباده یا استفاده از یک قطعه خاص

  • a substance that consists of very small grains of rock found on beaches and in deserts


    ماده ای که از دانه های بسیار ریز سنگ تشکیل شده است که در سواحل و بیابان ها یافت می شود


  • مناطق مسطح بزرگ از شن و ماسه در نزدیکی دریا

  • to make something smooth by rubbing it with something rough especially sandpaper (= strong paper with sand attached to it)


    صاف کردن چیزی با مالیدن آن با چیز زبر مخصوصاً سمباده (= کاغذ محکم که ماسه به آن چسبیده است)

  • a mass of very small grains that at one time were rock and now form deserts and beaches


    توده ای از دانه های بسیار ریز که زمانی صخره بودند و اکنون صحرا و سواحل را تشکیل می دهند

  • to make a surface smooth by rubbing it with sandpaper (= strong rough paper) or with a special tool


    سطحی را با سمباده (=کاغذ محکم و زبر) یا با وسیله مخصوص صاف کردن

  • Everything about it was grey-brown - houses, donkeys, sand and peasants' heavy robes.


    همه چیز در آن خاکستری مایل به قهوه ای بود - خانه ها، الاغ ها، شن و لباس های سنگین دهقانان.

  • It is possible that the reactors will never be demolished, but will be buried in mounds of sand or gravel.


    این امکان وجود دارد که راکتورها هرگز تخریب نشوند، بلکه در تپه‌هایی از شن یا شن دفن شوند.

  • Just little puffs of sand in the short grass.


    فقط پف های کوچک شن در چمن کوتاه.

  • As they ran over the pulleys, a slurry of sand or tungsten carbide was poured on the wire.


    همانطور که روی قرقره ها می دویدند، دوغابی از ماسه یا کاربید تنگستن روی سیم ریخته می شد.

  • The neighbors' children played happily in the sand.


    بچه های همسایه با خوشحالی روی شن ها بازی می کردند.

  • You will notice phrases like crocodile tears, the elephant never forgets, and the ostrich burying its head in the sand.


    عباراتی مانند اشک تمساح، فیل هرگز فراموش نمی کند و شترمرغ که سر خود را در شن فرو کرده است را متوجه خواهید شد.

  • Wet sand can be moulded, whilst dry sand is much more elusive.


    ماسه مرطوب را می توان قالب گیری کرد، در حالی که ماسه خشک بسیار گریزان تر است.

  • All-terrain-vehicle tracks cross the white sand in the bed of the North Fork of the Red.


    مسیرهای وسایل نقلیه تمام زمینی از شن های سفید در بستر شمال فورک قرمز عبور می کنند.

  • Here the effects of the weather - snow wind sand rain and fog - are shown.


    در اینجا اثرات آب و هوا - برف، باد، شن، باران و مه - نشان داده شده است.

example - مثال

  • یک دانه شن

  • coarse/fine sand


    ماسه درشت/ریز

  • Concrete is a mixture of sand and cement.


    بتن مخلوطی از ماسه و سیمان است.

  • The children were playing in the sand (= for example in a sandpit).


    بچه ها در شن بازی می کردند (= مثلاً در گودال شنی).

  • The resort has its own white sand beach.


    این استراحتگاه دارای ساحل ماسه سفید مخصوص به خود است.

  • His hair was the colour of sand.


    موهایش به رنگ شن بود.

  • The beach is a gorgeous stretch of golden sand.


    ساحل یک امتداد زیبا از شن های طلایی است.

  • We went for a walk along the sand.


    رفتیم کنار شن ها قدم زدیم.

  • miles of golden sands


    مایل ها ماسه های طلایی

  • the burning desert sands


    شن های سوزان کویر

  • It’s time to draw a line in the sand and stop allowing workplace bullying to continue.


    وقت آن است که روی شن ها خط بکشیم و اجازه ندهیم قلدری در محل کار ادامه پیدا کند.


  • ما او را در خواب روی شن ها یافتیم.

  • children playing on the sand


    کودکانی که روی شن بازی می کنند

  • a town on the south coast of Georgia


    شهری در سواحل جنوبی گرجستان

  • The coast road is closed due to bad weather.


    جاده ساحلی به دلیل بدی آب و هوا بسته است.

  • She took the kids to the beach for the day.


    او بچه ها را برای یک روز به ساحل برد.

  • sandy beaches


    ساحل های شنی

  • a trip to the seaside


    سفر به ساحل

  • Let's go to the shore.


    بیا به ساحل برویم.

  • The reef runs along the island's north shore.


    این صخره در امتداد ساحل شمالی جزیره قرار دارد.

  • California’s rugged coastline


    خط ساحلی ناهموار کالیفرنیا

  • a resort with miles of golden sands


    استراحتگاهی با ماسه‌های طلایی

  • He liked to look for shells on the seashore.


    او دوست داشت در ساحل دریا به دنبال صدف بگردد.

  • The children played all day in/on the sand.


    بچه ها تمام روز را در/روی شن بازی کردند.

  • Mix one part sand to three parts cement.


    یک قسمت ماسه را با سه قسمت سیمان مخلوط کنید.

  • Sand the door (down) thoroughly before starting to paint.


    قبل از شروع رنگ آمیزی درب را به طور کامل سنباده بزنید (پایین).

  • The bookcase has to be sanded and stained.


    قفسه کتاب باید سمباده و رنگ آمیزی شود.

synonyms - مترادف
  • shingle


    زونا

  • gravel


    سنگ ریزه

  • grit


    شن


  • پودر

  • silt


    سیل


  • خاک

  • pebbles


    سنگریزه ها

  • stones


    سنگ ها


  • گرد و خاک


  • توده ها

  • lumps


    ماده خارجی


  • شیل

  • shale


    تراشه ها

  • chippings


    ماکادام

  • macadam


    غربالگری ها

  • rocks


    باطله

  • screenings


    سنگ های خرد شده

  • tailings


    سنگ خرد شده

  • crushed rock


  • crushed stone


antonyms - متضاد

  • ساختن


  • بر هم زدن

  • disarrange


    بی نظمی


  • کدر

  • dull


    خشن کردن

  • roughen


    خراب کردن

  • ruin


لغت پیشنهادی

redesign

لغت پیشنهادی

boomeranged

لغت پیشنهادی

bristly