scientific
scientific - علمی
adjective - صفت
UK :
US :
در مورد علم یا مربوط به آن یا استفاده از روش های آن
using an organized system
با استفاده از یک سیستم سازمان یافته
مربوط به علم، یا استفاده از روش های سازمان یافته علم
با دقت و با استفاده از یک سیستم یا روش
مربوط به علم
علمی همچنین به معنای استفاده از روش های سازمان یافته مانند روش های علم است
او میخواست این اطلاعات برای انتخاب باشگاه علمیتر شود.
او بی حوصله، عصبانی و علمی بود.
Tell me how you write love poetry which is objective scientific and devoid of any personal presence.
به من بگو چگونه شعر عاشقانه می نویسی که عینی، علمی و خالی از حضور شخصی باشد.
Through their size funding and concentration of personnel they are central scientific and technological establishments.
آنها از طریق اندازه، بودجه و تمرکز پرسنل، مؤسسات علمی و فناوری مرکزی هستند.
هیچ مبنای علمی برای چنین سیاست هایی وجود ندارد.
More complex annuity problems can also be programmed on nearly all business and scientific calculators rather easily.
مشکلات سالیانه پیچیده تر را نیز می توان تقریباً بر روی تمام ماشین حساب های تجاری و علمی به راحتی برنامه ریزی کرد.
یک سیستم بایگانی خیلی علمی در دفتر وجود ندارد.
Councillors commended the scheme put forward by Tilhill Economic Forestry for its design and consideration for sites of archaeological and scientific interest.
شوراها طرح ارائه شده توسط جنگلداری اقتصادی تیلیل را برای طراحی و در نظر گرفتن مکان های باستان شناسی و علمی مورد تحسین قرار دادند.
تحقیق علمی
a scientific discovery/theory/fact
یک کشف/نظریه/واقعیت علمی
scientific research/evidence/knowledge/methods
تحقیقات علمی / شواهد / دانش / روش
sites of scientific interest
سایت های مورد علاقه علمی
a scientific journal/paper/study
یک مجله علمی/مقاله/مطالعه
The consensus among the scientific community (= people who work in science) is that the average world surface temperature is 1.1°F higher than 100 years ago.
اجماع بین جامعه علمی (= افرادی که در علم کار می کنند) این است که میانگین دمای سطح جهان 1.1 درجه فارنهایت بیشتر از 100 سال پیش است.
او رویکردی بسیار علمی به مدیریت داشت.
ما باید در مورد این مشکل بیشتر علمی کنیم.
من تحقیقات خودم را در ادبیات علمی انجام دادم.
The book lacks any sound scientific basis.
کتاب فاقد هر گونه مبنای علمی معتبر است.
Her curiosity was purely scientific.
کنجکاوی او کاملاً علمی بود.
a scientific discovery/experiment/theory
یک کشف / آزمایش / نظریه علمی
scientific data/evidence/research
داده های علمی / شواهد / تحقیق
The project has attracted considerable criticism from the scientific community (= from scientists).
این پروژه انتقادات قابل توجهی از سوی جامعه علمی (= از سوی دانشمندان) به خود جلب کرده است.
در آینده باید رویکرد علمی تری اتخاذ کنیم.
من سعی می کنم چیزها را در نوعی سیستم مرتب کنم، اما در مورد آن خیلی علمی نیستم.
مرکز بیوتکنولوژی در لبه برش تحقیقات علمی است.
من در مورد طراحی باغ خیلی علمی نبودم.
analytical
تحلیلی
methodical
روشمند
systematic
نظام
logical
منطقی
precise
دقیق
گویا
rational
روشن
سفارش داده شده
ordered
سختگیرانه
rigorous
ریاضی
mathematical
سازمان یافته انگلستان
organisedUK
سازمان یافته ایالات متحده
organizedUS
هدف، واقعگرایانه
منظم
orderly
تنظیم شده است
regulated
کنترل می شود
استقرایی
controlled
تجربی
meticulous
به خوبی سازماندهی شده است
deductive
تشخیص
experimental
علمی
well organized
پر فکر
analytic
فرض شده است
diagnostic
academical
empirical
نظری
آزمایشی
postulated
academical
theoretical
tentative
random
تصادفی
unsystematic
غیر سیستماتیک
هنری
unscientific
غیر علمی
illogical
غیر منطقی
unmethodical
غیر روشی
messy
بی نظم
irrational
اتفاقی
haphazard
سردرگم
nonrational
چرند
confused
درستنما
nonsensical
بی اعتبار
specious
گذرا
invalid
بی دلیل
cursory
غیر قابل قبول
unreasoning
بدون برنامه ریزی
implausible
اشتباه
unplanned
بدون احساس
erroneous
احمقانه
unsystematized
سیلی زدن
senseless
متناقض
inane
به هم ریخته
slapdash
درهم ریخته
contradictory
ایالات متحده سازمان نیافته
muddled
غیر قابل دفاع
jumbled
ایالات متحده بی نظم
unorganizedUS
سفسطه امیز
untenable
chaotic
disorganizedUS
fallacious