silver
silver - نقره
noun - اسم
UK :
US :
a valuable shiny, light grey metal that is used to make jewellery, knives, coins etc. It is a chemical element: symbol Ag
یک فلز ارزشمند براق و خاکستری روشن که برای ساخت جواهرات، چاقو، سکه و غیره استفاده می شود. این یک عنصر شیمیایی است: نماد Ag
قاشق، چنگال، ظروف و غیره که از نقره ساخته شده اند
رنگ نقره ای
یک مدال نقره
سکه هایی که حاوی نقره هستند یا به رنگ نقره هستند
ساخته شده از نقره
دارای رنگ نقره ای
برای ساختن آینه، سطحی را با یک لایه نازک براق نقره یا فلز دیگری بپوشانید
تا چیزی بدرخشد و به رنگ نقره ای به نظر برسد
the name of the Lone Ranger‘s horse in a US television show. The Lone Ranger always said ’Hi ho Silver!' before riding away on him.
نام اسب رنجر تنها در یک برنامه تلویزیونی ایالات متحده. تکاور تنها همیشه می گفت سلام سیلور! قبل از سوار شدن بر روی او
a chemical element that is a valuable shiny, white metal used for making cutlery (= knives, spoons, etc.), jewellery, coins, and decorative objects
عنصری شیمیایی که فلزی با ارزش و براق و سفید است که برای ساختن کارد و چنگال (= چاقو، قاشق و غیره)، جواهرات، سکه و اشیاء تزئینی استفاده می شود.
a small disc of silver or a metal that looks like silver that is given to the person who comes second in a competition especially in a sport
یک دیسک کوچک از نقره یا فلزی که شبیه نقره است، که به فردی که در یک مسابقه، به ویژه در یک ورزش دوم می شود، داده می شود.
ساخته شده از نقره، یا از رنگ نقره ای
to cover something especially glass with a thin layer of silver-coloured material in order to make a mirror
پوشاندن چیزی مخصوصاً شیشه با لایه نازکی از مواد نقره ای رنگ برای ساختن آینه
a white metal that is highly valued and used esp. in utensils, jewelry, coins, and decorative objects
یک فلز سفید است که ارزش زیادی دارد و از آن استفاده می شود. در ظروف، جواهرات، سکه ها و اشیاء تزئینی
(از) رنگ خاکستری-سفید روشن
من با یک نقره تمام شدم.
شاتل قبلاً یک رگه نقره بیش نبود.
Overnight the cloud had been whisked away and a full moon hovered in the sky drenching the rooftops with pale silver.
یک شبه ابر کنار زده شده بود و ماه کامل در آسمان معلق بود و پشت بام ها را با نقره ای کم رنگ آغشته می کرد.
گردنبند، آویز، دستبند، انگشتر؛ نقره ای و فیروزه ای در نور سفید می درخشید.
از یک پارچه نرم برای جلا دادن نقره استفاده کنید.
یک حلقه / زنجیر نقره
ساخته شده از نقره جامد
یک معدن نقره
رگه ای از نقره در موهایش بود.
نقره درخشان ماه
سارقان 5000 پوند نقره به سرقت بردند.
آنها مجبور شده اند برای پرداخت صورت حساب ها نقره خانواده را بفروشند.
برای پارکومتر به 2 پوند نقره نیاز دارم.
او در مسابقات قهرمانی سال گذشته نقره گرفت.
این تیم دو نقره و یک برنز کسب کرد.
این بچه های پولدار انتظار دارند که همه چیز را در یک بشقاب نقره ای به دستشان بدهند.
نقره از سنگ معدن استخراج می شود.
یک سنگ قیمتی ست نقره ای
یک چاقو با پوشش نقره ای صیقلی
دوندگی او برای کسب نقره برای تیم کافی بود.
او در پرش طول یک نقره گرفت.
او توانست نقره را از مدافع عنوان قهرمانی ربوده باشد.
ظرفی از نقره جامد به عنوان هدیه عروسی به آنها دادیم.
نظافت نقره (= اشیاء نقره ای) کار کثیفی است.
آیا برای شام امشب از نقره (= چاقو، قاشق، بشقاب و غیره از نقره) استفاده کنیم؟
I need some silver (= coins made of silver or a metal of similar appearance) for the ticket machine in the car park.
به مقداری نقره (= سکه از نقره یا فلزی با ظاهر مشابه) برای دستگاه بلیط در پارکینگ نیاز دارم.
بریتانیا برنده (الف) مدال نقره/یک مدال نقره در پرتاب نیزه.
یک انگشتر نقره
My grandmother has silver hair.
مادربزرگ من موهای نقره ای دارد.
یک سینی نقره ای
موهای نقره ای
چاپ کت کتاب نقره ای و مشکی بود.
silvery
نقره ای
argent
آرجنت
grayUS
خاکستری ایالات متحده
greyUK
greyUK
argentine
آرژانتینی
grayishUS
خاکستری US
greyishUK
greyishUK
slate
سنگ لوح
slatey
تخته سنگی
slaty
برفی
snowy
فولادی
steely
سفید
آرژنت کردن
argentate
سربی
leaden
سبک
مرواریدی
pearly
اسپند
pewter
نقره ای شده
silvered
هوس انگیز
silvern
رنگ پریده
hoary
استرلینگ
خاکستری مایل به سفید
sterling
greyingUK
greyish-white
خاکستری آمریکا
whitish-grey
خاکستر
greyingUK
سنگ
grayingUS
دودی
ashen
ash
smoky