assured
assured - خاطر جمع
adjective - صفت
UK :
US :
نسبت به توانایی های خود مطمئن باشید
قطعی است که اتفاق می افتد یا به دست می آید
the person or organization that will receive the money from an assurance agreement or the person whose life is covered by the agreement
شخص یا سازمانی که پول را از یک قرارداد تضمینی دریافت می کند، یا شخصی که زندگی او تحت پوشش قرارداد است
چیزی که می توانید برای در دسترس بودن به آن تکیه کنید
showing skill and confidence
نشان دادن مهارت و اعتماد به نفس
مطمئن به دست می آید یا به دست می آید
که در یک قرارداد تضمینی به آن اشاره شده است
در کلمات مرکب برای اشاره به محصولاتی استفاده می شود که استانداردهای کیفی خاصی را دارند
شخصی که در قرارداد بیمه نام برده شده است، مخصوصاً برای نوعی بیمه که در پایان یک دوره توافق شده به آنها پول پرداخت می کند، یا شخصی که حق دریافت وجه را در هنگام فوت شخص ذکر شده در قرارداد بیمه دارد.
a person who is named in an insurance agreement , especially for a type of insurance that will pay them money at the end of an agreed period or the person who has the right to receive the money when the person named in the insurance agreement dies
پیروزی او مطمئن به نظر می رسد.
با چیدمان دو به دو صندلی ما راحتی و سهولت حرکت شما تضمین می شود.
اما رادیو پنج تازه، مطمئن و به طور کلی عالی مشکلاتی دارد.
اجارهها به جای تضمین شده، بر مبنای تضمینی خواهند بود.
به شیوه ای آرام و مطمئن
به آن دست یابید و آن را در حالی انجام دهید که به همه اطرافیان خود احترام می گذارید و از حق خود برای آمدن دوباره مطمئن خواهید شد.
Achieve that and do it while respecting all else around you and you are assured of your right to come again.
علاوه بر این، او به دنبال پیمان هایی است تا اطمینان حاصل شود که پارک های اطراف به عنوان مرتع باقی می مانند تا از چشم انداز وسیع تر خانه های روستایی محافظت شود.
In addition he seeks covenants to ensure that surrounding parkland remains as pasture so that the wider country house landscape is assured protection.
فقط صاحبخانه هایی که توسط وزیر امور خارجه تأیید شده اند می توانند اجاره های تضمین شده را اجاره دهند.
با صدایی آرام و مطمئن صحبت کرد.
Success seemed assured.
موفقیت مطمئن به نظر می رسید.
از استقبال گرم شما در این هتل اطمینان حاصل می شود.
ممکن است مطمئن باشید که ما تمام تلاش خود را برای یافتن او انجام خواهیم داد.
تیم فرانسه اکنون از حضور در فینال مطمئن است.
آنها از پیروزی مطمئن بودند.
شما از بهترین مراقبت ممکن اطمینان خواهید داشت.
an assured performance
عملکرد مطمئن
اکنون که تامین مالی آن تامین شده، تولید فیلم تضمین شده است.
این توافق، کره جنوبی را ملزم می کرد تا بازاری مطمئن برای محصولات آمریکایی فراهم کند.
assured income/profit
درآمد / سود تضمین شده
The sum assured is normally the amount that will be paid out on a policy when the policy matures, or if you die before the term.
«مجموع تضمین شده» معمولاً مبلغی است که در زمان سررسید بیمه نامه یا اگر قبل از پایان مدت فوت کنید، به بیمه نامه پرداخت می شود.
This person will collect the benefit if the life assured (person named in the assurance policy) dies before the policy matures.
این شخص در صورتی که بیمه شده (شخصی که در بیمه نامه ذکر شده است) قبل از سررسید بیمه نامه فوت کند، سود را دریافت می کند.
farm-assured meat
گوشت تضمین شده در مزرعه
quality-assured processes/standards
فرآیندها/استانداردهای تضمین شده با کیفیت
امن است
مطمئن
مسلم - قطعی
guaranteed
تضمین
dependable
قابل اعتماد
صدا
confirmed
تایید شده
ensured
تضمین شده است
fixed
درست شد
sealed
مهر و موم شده
settled
مستقر شده
جامد
clinched
به هم چسبیده
established
ایجاد
impeccable
بی عیب و نقص
infallible
خطاناپذیر
reliable
بدون اشتباه
unerring
شکست ناپذیر
unfailing
بی عیب
faultless
غیر قابل تردید
indubitable
غیر قابل انکار
irrefutable
میخکوب شده
nailed-on
قفل شده
sure-fire
صریح
unquestionable
تصمیم گرفت
cinched
قطعی
clear-cut
بیمه شده
decided
تلفظ شده
definite
insured
pronounced
uncertain
نا معلوم
diffident
متفکر
insecure
ناامن
self-distrustful
خود بی اعتمادی
self-doubting
شک به خود
ambiguous
مبهم
doubtful
مشکوک
indefinite
نامعین
questionable
سوال برانگیز
unconfirmed
تایید نشده
unsettled
بی قرار
unsure
نامطمئن
confused
سردرگم
dismayed
وحشت زده
distrustful
بی اعتماد
doubted
شک کرد
doubting
شک کردن
feared
ترسید
fearful
ترسناک
hesitant
مردد، دودل
undecided
تصمیم نگرفتم
unfixed
ثابت نشده
vague
خجالتی
shy
بازنشستگی
retiring
ترسو
timid
فروتن
رزرو شده است
reserved
برداشته شد
bashful
تضعیف
withdrawn
reticent