back-to-back
back-to-back - پشت به پشت
adjective - صفت
UK :
US :
یکی پس از دیگری اتفاق می افتد
خانه ای در یک ردیف یا تراس که پشت آن با پشت ردیف بعدی خانه ها تماس دارد
با پشت به هم
happening immediately one after the other
بلافاصله یکی پس از دیگری اتفاق می افتد
افزایش یا کاهش پشت سر هم خیلی سریع یکی پس از دیگری اتفاق می افتد
نزدیک به هم و در جهت مخالف
یکی پس از دیگری بدون وقفه اتفاق می افتد
با پشت در تماس یا به سمت یکدیگر
یکی پس از دیگری
یکی پس از دیگری اتفاق می افتد، بدون هیچ چیز بین
The flues of back-to-back fireplaces can also add an interesting feature to the centre of some conversions.
دودکش های شومینه های پشت سر هم می تواند ویژگی جالبی را به مرکز برخی از تبدیل ها اضافه کند.
Notice the back-to-back houses, the tunnel entrances to the completely enclosed court and the primitive sanitation.
به خانههای پشت سر هم، ورودیهای تونل به محوطه کاملاً محصور، و سرویسهای بهداشتی اولیه توجه کنید.
نوع 5 - سیستم های ذخیره سازی و بازیابی خودکار قطعات کوچک - قفسه بندی و قفسه بندی پشت به پشت.
Type 2 - Automatic or man-rider stacker-cranes contained in a conventional building structure - back-to-back racking.
نوع 2 - جرثقیل های استکر اتوماتیک یا انسان سوار موجود در یک سازه ساختمانی معمولی - قفسه بندی پشت به پشت.
اکنون چهار سال است که راگبی پشت سر هم بازی میکنم و مانند روزی که شروع کردم احساس شادابی میکنم.
مثالی که نشان میدهد چگونه s673 در عمل یک تراکنش پشت سر هم انجام میدهد، در زیر آمده است.
back-to-back victories
پیروزی های پشت سر هم
من فکر نمیکنم این فقط به این دلیل بود که او توانسته بود پیاپی پیروز شود.
تیم هاکی بانوان این هفته بازی های پشت سر هم برگزار می کند.
back-to-back titles/wins/victories
عناوین پشت سر هم / برد / پیروزی
آنها در یک خانه کوچک پشت به پشت پلکانی زندگی می کردند.
دفتر پر از کامپیوتر بود و ما مجبور بودیم پشت هم در ردیف های طولانی بنشینیم.
سربازان پشت به پشت روی کیسه های شن نشسته بودند.
دو چنگال را پشت به پشت به داخل توده ریشه فشار دهید.
عکس دو خواهر و برادر را نشان می دهد که پشت به پشت قرار گرفته اند.
شب ها پشت به پشت در تخت باریک می خوابیدند.
دو مرد پشت به پشت با دستان بسته ایستادند.
بعد از استراحت، سه اثر کلاسیک رولینگ استونز پشت به هم میآیند.
او قطعاً در حال بهتر شدن است - او اکنون روزهای خوب بیشتری را پشت سر هم دارد.
بعد از انجام سه فیلم پشت سر هم خیلی خسته بودیم.
برای موفقیت، باید آماده باشید که 16 ساعت در روز پشت سر هم کار کنید.
ما مجبور بودیم با دو طوفان بزرگ تقریبا پشت سر هم دست و پنجه نرم کنیم.
تمامی قسمت ها پشت سر هم پخش خواهند شد.
همیلتون در حال جشن گرفتن پیروزی های متوالی در گرندپری آلمان و انگلیس است.
back-to-back terraced houses
خانه های پلکانی پشت به پشت
پشت سر هم ایستادیم تا ببینیم چه کسی قدش بلندتر است.
تیم فوتبال آخر هفته گذشته به پیروزی های متوالی دست یافت.
خوش بین ها همچنین خاطرنشان می کنند که سهام پس از زیان های متوالی، سود قابل توجهی داشته اند.
صاحبان خانه تحت تاثیر اولین افزایش متوالی نرخ بهره در بیش از چهار سال گذشته قرار گرفتند.
این شرکت در فصل های متوالی سود بالایی داشت.
successive
پی در پی
consecutive
متوالی
succeeding
موفق شدن
sequential
سر راست
successional
مداوم
بدون وقفه
continuous
ذیل
sequent
انتها به انتها
uninterrupted
در حال اجرا
سریال
nonstop
متعاقب
end-to-end
موفق
ترقی خواه
serial
زمانی
ensuing
ناشکسته
succedent
به ترتیب
در یک ردیف
progressive
جامد
chronological
سریاتیم
unbroken
به نوبه خود
یکی پس از دیگری
serializedUS
seriate
serializedUK
in succession
روی یورتمه سواری
seriatim
serializedUS
serialisedUK
inconsecutive
غیر متوالی
inconsequent
بی نتیجه
nonconsecutive
nonsequential