arrears

base info - اطلاعات اولیه

arrears - معوقه

noun - اسم

/əˈrɪrz/

UK :

/əˈrɪəz/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [arrears] در گوگل
description - توضیح

  • پولی که به کسی بدهکار هستید، زیرا پرداخت‌های منظم را در زمان صحیح انجام نداده‌اید

  • money that is owed because it has not been paid on time


    پولی که به دلیل عدم پرداخت به موقع بدهکار است

  • if someone is in arrears, or if their payments are in arrears, they are late in paying something that they should pay regularly


    اگر کسی معوق باشد یا پرداخت هایش معوق باشد، در پرداخت چیزی که باید مرتباً باید پرداخت کند تأخیر داشته باشد.

  • to start to be in arrears


    برای شروع معوقه بودن


  • برای دریافت دستمزد یا پرداختی برای یک خدمت در پایان مدت زمانی که کار کرده اید

  • money that is owed and should already have been paid


    پولی که بدهکار است و باید قبلا پرداخت شده باشد

  • owing money that should have been paid in the past


    بدهی پولی که باید در گذشته پرداخت می شد

  • UK if someone is paid in arrears, they are paid at the end of the period of time during which the money was earned


    اگر به کسی معوقه پرداخت شود، در پایان دوره زمانی که پول در طی آن به دست آمده پرداخت می شود.

  • The original proposal was for no guaranteed funding and payment to be in arrears.


    پیشنهاد اولیه این بود که هیچ بودجه تضمینی و پرداخت معوقه وجود نداشته باشد.

  • Payment will be made in arrears every four weeks or quarterly, whichever you prefer.


    پرداخت معوقه هر چهار هفته یا هر سه ماه یکبار، هر کدام که شما ترجیح می دهید، انجام می شود.

  • When will America pay its arrears to the U.N.?


    آمریکا چه زمانی بدهی های معوقه خود را به سازمان ملل پرداخت می کند؟

  • If interest payments are waived, the society is not obliged to pay arrears of interest in future years.


    در صورت انصراف از پرداخت سود، جامعه موظف به پرداخت سود معوقه در سال های آینده نیست.

  • The difference was exacerbated by Parliament's refusal to pay off the army's arrears of pay.


    این تفاوت با امتناع پارلمان از پرداخت حقوق معوقه ارتش تشدید شد.

  • Long-term arrears continued to rise as societies tried to keep families in their homes.


    معوقات طولانی مدت همچنان در حال افزایش است زیرا جوامع سعی می کردند خانواده ها را در خانه های خود نگه دارند.

  • Sir George said that arrears represented 8.5 percent of the total rent collectable in the 1990/91 financial year.


    سر جورج گفت که معوقات 8.5 درصد از کل اجاره بها قابل وصول در سال مالی 1990/91 را تشکیل می دهد.

example - مثال
  • rent/mortgage/tax arrears


    اجاره / رهن / مالیات معوقه

  • We're two months in arrears with the rent.


    ما دو ماه از اجاره بها عقب افتاده ایم.

  • Our tenants have fallen into arrears with their rent.


    مستاجران ما با اجاره بها معوقه شده اند.

  • You will be paid monthly in arrears.


    معوقه ماهانه به شما پرداخت خواهد شد.

  • The country had accumulated arrears of $80 million on loans of $400 million.


    این کشور 80 میلیون دلار معوقه با وام های 400 میلیون دلاری جمع کرده بود.

  • The government has agreed to pay all arrears owed to members of the armed forces.


    دولت موافقت کرده است که تمام بدهی های معوقه به اعضای نیروهای مسلح را بپردازد.


  • مقامات محلی باید تلاش کنند تا اجاره بهای عقب افتاده را پس بگیرند.

  • There have been sharp increases in arrears on interest payments.


    افزایش شدید معوقات در پرداخت سود وجود دارد.

  • The family is facing eviction over mortgage arrears.


    خانواده به خاطر معوقات وام مسکن با اخراج مواجه هستند.

  • Unions are demanding the settlement of pay arrears.


    اتحادیه ها خواستار تسویه حقوق معوقه هستند.

  • rent arrears


    اجاره معوقه

  • He ran into difficulties with his mortgage building up more than £18,000 arrears.


    او با وام مسکن خود با مشکلاتی روبرو شد و بیش از 18000 پوند معوقه جمع کرد.

  • The government is committed to the full and timely payment of its public debt and arrears.


    دولت متعهد به پرداخت کامل و به موقع بدهی ها و معوقات عمومی خود است.

  • Only 75 of its 7,300 borrowers are in arrears.


    تنها 75 نفر از 7300 وام گیرنده آن معوقه هستند.

  • About 180,000 homeowners were more than three months in arrears.


    حدود 180000 صاحب خانه بیش از سه ماه معوقه داشتند.

  • Childcare often has to be paid for in advance while salaries are paid in arrears.


    هزینه مراقبت از کودک اغلب باید از قبل پرداخت شود، در حالی که حقوق ها به صورت معوقه پرداخت می شود.

synonyms - مترادف

  • بدهی

  • debts


    بدهی ها

  • arrearage


    معوقه


  • صورت حساب


  • مطالبه


  • کمبود

  • due


    ناشی از


  • نمره


  • تعادل

  • debit


    عوارض

  • dues


    وظیفه


  • بدهکاری

  • indebtedness


    مسئولیت

  • liabilities


    تعهد

  • liability


    بدهی پول


  • پرداخت معوق

  • deficiency


    پرداخت های معوقه

  • money owing


    مبلغ معوق

  • outstanding payment


    مبلغ معوقه

  • outstanding payments


    پرداخت معوقه

  • amount outstanding


    موجودی سررسید

  • amount overdue


    مبلغ پرداخت نشده


  • صورت حساب پرداخت نشده


  • حساب

  • sum unpaid


    برگه

  • unpaid bill


    شمارش


  • IOU

  • tab


    تعهد مالی

  • tally


  • IOU



antonyms - متضاد

  • اعتبار


  • دارایی

  • excess


    اضافی

  • ingratitude


    ناسپاسی

  • tally


    شمارش


  • توافق

  • irresponsibility


    بی مسئولیتی


  • پول نقد


  • سود

لغت پیشنهادی

male

لغت پیشنهادی

fowler

لغت پیشنهادی

porcelain