allegation

base info - اطلاعات اولیه

allegation - ادعا

noun - اسم

/ˌæləˈɡeɪʃn/

UK :

/ˌæləˈɡeɪʃn/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [allegation] در گوگل
description - توضیح
  • a statement that someone has done something wrong or illegal but that has not been proved


    بیانیه ای که نشان می دهد شخصی کار اشتباه یا غیرقانونی انجام داده است، اما ثابت نشده است


  • بیانیه ای که بدون ارائه مدرک بیان می شود مبنی بر اینکه شخصی کاری اشتباه یا غیرقانونی انجام داده است


  • اظهاراتی که نشان می دهد شخصی کار اشتباه یا غیرقانونی انجام داده است، اما صحت آن ثابت نشده است

  • He has made an allegation, and I expect him to substantiate it.


    او ادعایی را مطرح کرده است و من انتظار دارم آن را ثابت کند.

  • There have been allegations in the press that the fire was started deliberately.


    در مطبوعات ادعاهایی مبنی بر عمدی آتش‌سوزی منتشر شده است.

  • Previously the coup allegations have been launched against the manner by which Bush obtained the presidency.


    پیش از این، اتهامات کودتا علیه شیوه ای که بوش از طریق آن به ریاست جمهوری دست یافت، مطرح شده بود.

  • Weimar denied allegations of financial mismanagement.


    وایمار اتهامات مربوط به سوء مدیریت مالی را رد کرد.

  • I told the Minister that I found his allegations incredible.


    من به وزیر گفتم که ادعاهای او را باورنکردنی می دانم.

  • It is a wild and mischievous allegation, for which the hon. Lady has not a shadow of evidence.


    این یک ادعای وحشیانه و شیطنت آمیز است که به خاطر آن محترم. خانم سایه ای از مدرک ندارد.

  • These are serious allegations. Do you have any evidence to support them?


    اینها اتهامات جدی است. آیا مدرکی برای حمایت از آنها دارید؟

  • The newspaper made several allegations, none of which turned out to be true.


    این روزنامه ادعاهای متعددی را مطرح کرد که هیچ کدام صحت نداشت.

  • The book contains shocking allegations about the senator's private life.


    این کتاب حاوی ادعاهای تکان دهنده درباره زندگی خصوصی سناتور است.

  • As the allegations have come out over the past six months, neither party seems immune.


    از آنجایی که این اتهامات در شش ماه گذشته مطرح شده است، به نظر نمی رسد هیچ یک از طرفین از این اتهام مصون باشند.

  • But if the allegation is hearsay or pure fabrication, Walenski is being railroaded.


    اما اگر این ادعا شایعه یا ساختگی محض باشد، والنسکی در حال ریل گذاری است.

  • Prosecutors said the allegation was made long ago by an unreliable supergrass, and no investigation is expected.


    دادستان ها گفتند که این ادعا مدت ها پیش توسط یک سوپرگرس غیرقابل اعتماد مطرح شده است و انتظار نمی رود تحقیقاتی انجام شود.

  • There were allegations of corruption in the police department.


    اتهامات فساد در اداره پلیس وجود داشت.

example - مثال
  • to investigate/deny/withdraw an allegation


    بررسی / رد / پس گرفتن یک ادعا

  • Several newspapers made allegations of corruption in the city's police department.


    چندین روزنامه ادعاهایی مبنی بر فساد اداری در اداره پلیس شهر مطرح کردند.

  • allegations of dishonesty against him


    اتهامات عدم صداقت علیه او

  • The committee has made serious allegations about interference in its work.


    این کمیته اتهامات جدی در مورد دخالت در کار خود مطرح کرده است.

  • an allegation that he had been dishonest


    ادعایی مبنی بر اینکه او بی صداقت بوده است

  • He has resigned amid corruption allegations.


    او به دلیل اتهامات فساد مالی استعفا داده است.

  • She refused to admit the allegations.


    او از اعتراف اتهامات خودداری کرد.

  • I advise you to withdraw your allegation before I contact my lawyer.


    من به شما توصیه می کنم قبل از تماس با وکیل خود از ادعای خود صرف نظر کنید.

  • The defendants in the libel case maintain that their allegations are true.


    متهمان پرونده افترا معتقدند که ادعاهای آنها درست است.

  • The minister has the right to answer specific allegations.


    وزیر حق پاسخگویی به اتهامات خاص را دارد.

  • the school at the centre of these allegations


    مدرسه ای که در مرکز این اتهامات قرار دارد

  • It took over two months to disprove the allegation.


    بیش از دو ماه طول کشید تا این ادعا رد شود.

  • The committee found no evidence to support allegations of smuggling.


    کمیته هیچ مدرکی برای حمایت از اتهامات قاچاق پیدا نکرد.

  • There have been fresh allegations of atrocities.


    اتهامات تازه ای در مورد جنایات مطرح شده است.

  • He has made serious allegations against the company.


    او اتهامات جدی علیه این شرکت مطرح کرده است.

  • allegations about the president's private life


    اتهامات مربوط به زندگی خصوصی رئیس جمهور

  • They are investigating allegations that a prisoner was attacked by a warder.


    آنها در حال بررسی ادعاهایی هستند مبنی بر اینکه یک زندانی توسط یک زندانبان مورد حمله قرار گرفته است.

  • He will need to counter allegations that he accepted money from criminals.


    او باید با ادعاهایی مبنی بر دریافت پول از مجرمان مقابله کند.

  • Several of her patients have made allegations of professional misconduct about/against her.


    چندین نفر از بیماران او ادعاهایی مبنی بر سوء رفتار حرفه ای در مورد/علیه او مطرح کرده اند.

  • Allegations that Mr Dwight was receiving money from known criminals have caused a scandal.


    ادعاهایی مبنی بر اینکه آقای دوایت از مجرمان شناخته شده پول دریافت می کرد، رسوایی ایجاد کرد.

  • The allegations of corruption were not true.


    اتهامات فساد صحت نداشت.

  • The chief executive of the company resigned last autumn over allegations about his expenses.


    مدیر اجرایی این شرکت پاییز گذشته به دلیل اتهامات مربوط به هزینه های خود استعفا داد.

  • She rejected the allegation that she had treated her staff unfairly.


    او این ادعا را رد کرد که با کارکنانش ناعادلانه رفتار کرده است.

  • He made allegations of unfair dismissal against his former employers.


    او اتهامات اخراج ناعادلانه را علیه کارفرمایان سابق خود مطرح کرد.

synonyms - مترادف
  • declaration


    اعلام

  • assertion


    ادعا


  • بیانیه

  • affirmation


    تایید


  • مطالبه


  • شارژ


  • حرفه

  • asseveration


    نسبت دادن

  • imputation


    اقرار

  • avowal


    بحث و جدل


  • شهادت


  • اتهام

  • accusation


    تصدیق

  • attestation


    تلقین

  • insinuation


    بدرقه

  • averment


    اعلامیه

  • proclamation


    شواهد و مدارک


  • مشاجره

  • contention


    درخواست

  • plea


    پیشنهاد


  • شاهد


  • انتقاد

  • censure


    اشاره

  • hint


    نشانه


  • پیامد

  • intimation


    صدور گواهینامه


  • جرم انگاری

  • certification


    ادعای انگلستان

  • crimination


    تظاهر به ایالات متحده

  • pretenceUK


  • pretenseUS


antonyms - متضاد
  • denial


    انکار

  • exculpation


    تبرئه

  • disavowal


    طرد شدن

  • rejection


    راز


  • چشم پوشی

  • repudiation


    سلب مسئولیت

  • renunciation


    انصراف

  • disclaimer


    عدم تایید

  • abjuration


    انکار کردن

  • disconfirmation


    فرار

  • disowning


    ساکت

  • desertion


    سکوت



لغت پیشنهادی

quotable

لغت پیشنهادی

pirating

لغت پیشنهادی

gnu