avenue

base info - اطلاعات اولیه

avenue - خیابان

noun - اسم

/ˈævənuː/

UK :

/ˈævənjuː/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [avenue] در گوگل
description - توضیح
  • a possible way of achieving something


    راه ممکن برای دستیابی به چیزی


  • جاده یا مسیر وسیعی بین دو ردیف درخت، به ویژه یکی که به یک خانه بزرگ منتهی می شود

  • used in the names of streets in a town or city


    در نام خیابان های یک شهر یا شهر استفاده می شود

  • a wide road with trees or tall buildings on both sides, or a wide country path or road with trees on both sides


    یک جاده وسیع با درختان یا ساختمان های بلند در دو طرف، یا یک مسیر وسیع روستایی یا جاده با درختان در دو طرف


  • جاده ای که به خانه ای بزرگ منتهی می شود


  • روش یا روشی برای انجام کاری


  • یک خیابان، اغلب عریض، در یک شهر یا شهرک

  • a method or way of doing something; a possibility


    روش یا روش انجام کاری؛ یک امکان

  • It's either an avenue or a road right?


    این یا یک خیابان است یا یک جاده، درست است؟

  • On the dark avenue, not a car not a lit window.


    در خیابان تاریک، نه یک ماشین، نه یک پنجره روشن.

  • The great avenues of live oaks meant to grace their approaches now just cast a damp shade.


    خیابان‌های بزرگ بلوط‌های زنده به‌منظور زیبایی رویکردهای آن‌ها، اکنون سایه‌ای مرطوب ایجاد می‌کنند.

  • Whatever the reason once the journey on that path is commenced, the martial artist can travel down many avenues.


    به هر دلیلی، هنگامی که سفر در آن مسیر آغاز شد، رزمی‌کار می‌تواند مسیرهای بسیاری را طی کند.

  • Instead punk gave metal merchants a new avenue to enter the music world.


    در عوض، پانک به تاجران متال راه جدیدی برای ورود به دنیای موسیقی داد.

  • In advancing the tenets of racism, Western theorists left no avenue of human potentiality and human activity untouched.


    در پیشبرد اصول نژادپرستی، نظریه پردازان غربی هیچ راهی برای توانایی های انسانی و فعالیت های انسانی دست نخورده باقی نگذاشتند.

  • We explored every possible avenue, but still couldn't come up with a solution.


    ما همه راه های ممکن را بررسی کردیم، اما هنوز نتوانستیم راه حلی پیدا کنیم.

  • Sherman Avenue


    خیابان شرمن

  • They drove through the gates and up the avenue of ancient lime trees.


    آنها از دروازه ها عبور کردند و از خیابان درختان آهک کهنسال بالا رفتند.

example - مثال
  • a hotel on Fifth Avenue


    هتلی در خیابان پنجم

  • 120 Holland Park Avenue


    خیابان هالند پارک 120

  • an avenue lined with plane trees


    خیابانی مملو از درختان چنار

  • Several avenues are open to us.


    چندین راه برای ما باز است.

  • We will explore every avenue until we find an answer.


    ما تا زمانی که پاسخی پیدا کنیم، همه راه ها را بررسی خواهیم کرد.

  • He saw bankruptcy as the only avenue left open to him.


    او ورشکستگی را تنها راهی می دید که برایش باز مانده بود.

  • They drove along a broad tree-lined avenue.


    آنها در امتداد خیابانی وسیع و پردرخت رانندگی کردند.

  • A mile-long avenue of lime trees leads to the house.


    خیابانی به طول مایل از درختان آهک به خانه منتهی می شود.

  • We will need to seek other avenues of growth.


    ما باید به دنبال راه های دیگر رشد باشیم.

  • an avenue to success


    راهی برای موفقیت

  • the two main avenues of enquiry


    دو راه اصلی تحقیق


  • راه جدیدی برای تحقیق فراهم کند

  • Fremont Avenue


    خیابان فرمونت

  • We should explore/pursue every avenue in the search for an answer to this problem.


    ما باید هر راه را در جستجوی پاسخی برای این مشکل کاوش کنیم/پیگیری کنیم.

  • Only two avenues are open to us - either we accept his offer or we give up the fight completely.


    فقط دو راه برای ما باز است - یا پیشنهاد او را می پذیریم یا به طور کامل مبارزه را رها می کنیم.

  • Michigan Avenue in Chicago is famous for its elegant stores.


    خیابان میشیگان در شیکاگو به خاطر فروشگاه های زیبایش مشهور است.

  • China and the United States are exploring avenues of military cooperation.


    چین و ایالات متحده در حال بررسی راه های همکاری نظامی هستند.

  • Only two avenues are open to usaccept his offer or file a lawsuit.


    فقط دو راه برای ما باز است - پیشنهاد او را بپذیرید یا شکایت کنید.

synonyms - مترادف

  • جاده


  • خیابان

  • boulevard


    بلوار

  • thoroughfare


    گذرگاه


  • مسیر

  • roadway


    بزرگراه


  • راندن


  • آزادراه

  • expressway


    شریان

  • freeway


    چرخش

  • artery


    عبور

  • turnpike


    ردیف


  • بکشید

  • row


    شریانی


  • پی گیری


  • پیک

  • arterial


    سواره رو


  • گذر

  • pike


    از طریق

  • pathway


    کوچه

  • carriageway


    دوره


  • تفرجگاه

  • thruway


    پارک وی

  • alley


    کانال


  • رویکرد

  • promenade


    دسترسی داشته باشید

  • parkway



  • way




antonyms - متضاد
  • egress


    خروج

  • refusal


    امتناع

  • exit


    خارج از خانه

  • outway


    راه خروج


  • خارج از گروه

  • outgang


    پریز

  • outlet


    راه فرار


  • در رفتن


  • افتتاح


  • در، درب


  • درگاه

  • doorway


    دروازه


  • تهویه

  • vent


    ترک کردن

  • gateway


    پورتال


  • راه فرار هنگام آتش سوزی، پله فرار

  • portal


    عبور کردن



لغت پیشنهادی

anyone

لغت پیشنهادی

bootlegs

لغت پیشنهادی

eagerly