taxpayer

base info - اطلاعات اولیه

taxpayer - مالیات دهنده

noun - اسم

/ˈtækspeɪər/

UK :

/ˈtækspeɪə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [taxpayer] در گوگل
description - توضیح
  • a person that pays tax


    شخصی که مالیات می پردازد

  • a person or organization that pays taxes


    شخص یا سازمانی که مالیات می پردازد

  • a person who pays tax


    همه افرادی که به دولت مالیات می پردازند


  • کسی که مالیات می پردازد

  • a person who pays taxes


    روشی برای اشاره به همه مردم یک کشور که مالیات می پردازند

  • someone who pays taxes


    و برای این نوع عملکرد، مالیات دهندگان محلی تقریباً 360000 دلار در سال هزینه می کنند.


  • این پروژه دفاعی صرفاً هدر دادن پول مالیات دهندگان است.

  • And for this sort of performance local taxpayers shell out roughly $ 360,000 a year.


    بیکاری افزایش یافته است و مالیات دهندگان پیر فقیر باید طبق معمول قبض را بپردازد.

  • This defence project is simply a waste of taxpayers' money.


    باید گفت که اکثر مشتریان، مالیات دهندگان با نرخ پایه بودند، شاید تحصیلکرده، اما بیش از حد قابل اعتماد.

  • Unemployment is up and the poor old taxpayer has to foot the bill as usual.


    آیا شما مالیات دهنده با نرخ بالاتر هستید یا نرخ پایه را پرداخت می کنید؟

  • The majority of clients, it has to be said, were basic-rate taxpayers, educated perhaps but too trusting.


    مالیات دهندگان با نرخ بالاتر باید 18 پوند تخفیف اضافی را در اظهارنامه مالیاتی خود مطالبه کنند.

  • Are you a higher rate taxpayer or do you pay the basic rate?


    من فکر می کنم این بوروکرات ها با هزینه مالیات دهندگان اوقات خوشی را سپری می کنند.

  • Higher rate taxpayers must claim back an additional Pounds 18 relief on their tax return.


    پرداخت پاداش به مقامات ارشد هر ساله میلیون ها پوند برای مالیات دهندگان هزینه دارد.

  • I think these bureaucrats have a jolly good time at the taxpayer's expense.


    این وزارتخانه می‌گوید در صورتی که بهترین ارزش را برای مالیات‌دهنده فراهم کند، وظیفه دارد از خارج از کشور خرید کند.

  • Bonus payments to top officials cost the taxpayer millions of pounds each year.


    حدود نیمی از یارانه صاحب خانه به مالیات دهندگان با درآمد بالاتر از 100000 دلار تعلق می گیرد.

  • The Ministry says it has a duty to buy from overseas if that provides the best value for money for the taxpayer.


    این آگوستین بود که دولت کلینتون را مجبور کرد تا از پول مالیات دهندگان برای یارانه دادن به مجموعه ای از ادغام صنایع دفاعی استفاده کند.

  • About half the homeowner subsidy goes to taxpayers with incomes higher than $ 100,000.


  • It was Augustine who got the Clinton administration to use taxpayer money to subsidize a series of defense industry mergers.


example - مثال
  • Hundreds of thousands of pounds of taxpayers' money (= money paid in taxes) have been spent on the project.


    صدها هزار پوند از پول مالیات دهندگان (= پول پرداخت شده به عنوان مالیات) برای این پروژه هزینه شده است.

  • The proposals will be popular with higher-rate taxpayers.


    این پیشنهادها برای مالیات دهندگان با نرخ بالاتر محبوبیت خواهد داشت.

  • It was estimated to have cost the US taxpayer $35 billion.


    تخمین زده می شود که 35 میلیارد دلار برای مالیات دهندگان آمریکایی هزینه داشته باشد.

  • Should politicians be able to travel first class at the taxpayer's expense?


    آیا سیاستمداران باید بتوانند با هزینه مالیات دهندگان درجه یک سفر کنند؟

  • The changes make an average taxpayer £2.50 a week better off.


    این تغییرات باعث می‌شود یک مالیات‌دهنده متوسط ​​۲.۵۰ پوند در هفته بهتر شود.

  • What is the cost to the taxpayer of hosting the Olympics?


    هزینه میزبانی المپیک برای مالیات دهندگان چقدر است؟

  • $130 million of taxpayers’ money will be needed to build the new stadium.


    130 میلیون دلار از پول مالیات دهندگان برای ساخت استادیوم جدید مورد نیاز است.

  • By 2030 each program is expected to cost taxpayers about 6% of GDP.


    انتظار می رود تا سال 2030 هر برنامه حدود 6 درصد از تولید ناخالص داخلی برای مالیات دهندگان هزینه داشته باشد.

  • This is a waste of time and taxpayers' money.


    این اتلاف وقت و پول مالیات دهندگان است.

  • At present high-rate tax payers pay a huge tax on their pensions.


    در حال حاضر مالیات دهندگان با نرخ بالا مالیات هنگفتی را از حقوق بازنشستگی خود می پردازند.

  • We give our assurance that no taxpayer dollars will be used for this project.


    ما اطمینان می دهیم که هیچ دلار مالیات دهنده ای برای این پروژه استفاده نخواهد شد.

  • This project has already cost the taxpayer millions of dollars.


    این پروژه تاکنون میلیون ها دلار برای مالیات دهندگان هزینه داشته است.

synonyms - مترادف

  • شهروند


  • ملی


  • بومی

  • freeman


    مرد آزاد


  • رای دهنده


  • موضوع

  • passport holder


    دارنده پاسپورت


  • مقیم

  • inhabitant


    رعیت

  • serf


    وابسته


  • انتخاب کننده

  • elector


    حامی


  • حق رای

  • balloter


    پشتیبان

  • suffragist


    تشکیل دهنده

  • backer


    برگر

  • constituent


    محلی

  • burgher


    ساکن


  • بورگس

  • dweller


    شهرستان

  • burgess


    هموطن

  • townie


    اوپیدان

  • denizen


    شهرنشین

  • towny


    زن شهر

  • countryman


    صاحب خانه

  • oppidan


  • occupant


  • townsman


  • townswoman


  • urbanite


  • householder


antonyms - متضاد
  • alien


    بیگانه

  • noncitizen


    غیر شهروند

  • foreigner


    خارجی


  • بازدید کننده


  • مهاجر


  • توریست

  • incomer


    درآمد

  • newcomer


    تازه وارد

  • nonnational


    غیر ملی

  • nonnative


    غیر بومی

  • transient


    گذرا

  • offcomer


    پیشنهاد دهنده

  • nonresident


    غیر ساکن

  • outlander


    غریبه

  • outsider


    پناهنده


  • تبعه خارجی

  • non-native


    گوئیلو


  • metœcus


  • شخص خارجی

  • gweilo


    ادم تازه کار

  • metœcus


    تازه از قایق


  • greenhorn



لغت پیشنهادی

béchamel

لغت پیشنهادی

rating

لغت پیشنهادی

audit