roar
roar - غرش
verb - فعل
UK :
US :
برای ایجاد صدای عمیق و بسیار بلند
فریاد زدن چیزی با صدایی عمیق و قدرتمند
خندیدن با صدای بلند و مداوم
اگر وسیله نقلیه در جایی غرش کند، بسیار سریع و پر سر و صدا حرکت می کند
صدای عمیق و بلندی که توسط حیوانی مانند شیر یا صدای کسی ایجاد می شود
صدای بلند مداوم، به ویژه توسط یک ماشین یا باد شدید ایجاد می شود
برای ایجاد صدای بلند، بلند و عمیق
اگر وسیله نقلیه یا هواپیما در جایی غرش کند، خیلی سریع به آنجا حرکت می کند و صدای زیادی ایجاد می کند
با صدای بلند فریاد زدن
صدای بلند و عمیق
اگر یک وسیله نقلیه در جایی غرش کند، به سرعت به آنجا حرکت می کند و صدای زیادی ایجاد می کند
شما ادم سفیه و احمق! او غرش کرد.
ترافیک در امتداد بزرگراه بالا گرفت.
فراری غرش کرد و در جاده شلیک کرد.
پاسخ تماشاگران خرد کننده است - مانند یک حیوان عظیم الجثه و خروشان.
The wind howled and the surf continued to roar as we explored beyond our landing point; we visited a ruined chapel.
باد زوزه کشید و موج سواری همچنان به غرش ادامه داد که ما فراتر از نقطه فرودمان را کاوش کردیم. از کلیسای ویران شده بازدید کردیم.
شهروندانی که جمع شده بودند، بدون تردید، رضایت خود را اعلام کردند.
مرد بر سر او غرش کرد: «پايين شو و تکان نخور».
این همان چیزی بود که باید در یک سورتمه ای باشد که از شیب برفی دامنه کوه خروشان می کند.
شیرها در قفس خود غرش کردند.
ماکسی فریاد زد: «من نیازی به گوش دادن به این حرف ندارم.
به زودی آنها بین دیوارهای عمودی قرار گرفتند و رودخانه گل و لای خروشان بود.
ناگهان معلم نام من را در کلاس به صدا درآورد.
آنها در گذرگاه زبرا توقف کردند و پیت کامیونهای بزرگ و اتوبوسها و ماشینها را تماشا کرد.
صدای آژیر به گوش رسید و چند ماشین پلیس از کنارش غوغا کردند.
باد در میان جنگل غرش کرد.
بادها جابه جا شدند و آتش، از بالای درخت به آن نوک درخت می پرید، به سمت آنها می غرید.
کنار آبشار ایستادم و تقریباً از آب خروشان هیپنوتیزم شدم.
صدای غرش شیر را شنیدیم.
اسلحه به طرز کر کننده ای غرش کرد.
موتور غرش جان داد (= با سروصدا راه افتاد).
باد در گوشم می پیچید.
مرد در حالی که سعی می کرد از جای خود بلند شود از درد و عصبانیت غرش کرد.
جمعیت غرش کردند.
هواداران به شدت تایید کردند.
او نام جیمز را فریاد زد.
‘Stand back,’ he roared.
فریاد زد: عقب بایست.
او خیلی بامزه به نظر می رسید، همه ما غر می زدیم.
باعث شد از خنده غرش کنند.
پایش را گذاشت و ماشین غرش کرد.
گروهی از مردان جوان موتورسیکلت سوار غوغا کردند.
آتش کنده ای در اجاق آتش می زد.
او در فینال قهرمانی به پیروزی رسید.
می توانستیم صدای غرش شیرها را در انتهای باغ وحش بشنویم.
در حالی که یک هواپیما از بالای سرش غرش می کرد، نگاهش را بالا گرفت.
خیابون پر بود از پسرهایی که با موتورشون بالا و پایین غرش میکردن.
بس کن! او غرش کرد.
شیر غرش بلندی داد.
آپارتمان او در یک جاده اصلی بود و دائماً ترافیک وجود داشت.
شیرها در قفس خود غرش می کردند.
جمعیت از خنده غرش کردند.
کامیون او از کوه شیب دار غرش کرد.
با زندگی در نزدیکی بزرگراه، صدای غرش مداوم ترافیک را می شنویم.
howl
زوزه کشیدن
گریه کردن
فریاد
فریاد زدن
outcry
زیر
bellow
گریه کن
shriek
آشوب
uproar
جیغ
سر و صدا
screech
صدا زدن
غرغر کردن
vociferation
کله پاچه
bawl
هولابالو
hubbub
clamorUS
hullabaloo
غوغا
clamorUS
ناله
tumult
clamourUK
holler
خلیج
clamourUK
غزل
bay
فریاد زدن ایالات متحده
growl
clamouringUK
ululation
تصادف در
clamoringUS
غر زدن
clamouringUK
رنگ و گریه
زنگ زدن
grumble
وای
wail
yelp
whoop
