etiquette
etiquette - آداب معاشرت
noun - اسم
UK :
US :
قوانین رسمی برای رفتار مودبانه در جامعه یا در یک گروه خاص
قوانین رسمی برای رفتار
the set of rules or customs that control accepted behaviour in particular social groups or social situations
مجموعه قوانین یا آداب و رسومی که رفتار پذیرفته شده را در گروه های اجتماعی یا موقعیت های اجتماعی خاص کنترل می کند
the set of rules or customs that control accepted behavior in particular social groups or social situations
مجموعهای از قوانین که به افراد کمک میکند بفهمند چگونه باید در موقعیتهای کاری یا حرفهای خاص رفتار کنند
a set of rules that helps people understand how they should behave in particular business or professional situations
آداب معاشرت به ویژه در مناسبت هایی مانند عروسی و عزاداری بسیار مهم است.
او و همسرش که همیشه به پروتکل پایبند بودند، آداب دموکراتیک دولت پرزیدنت توماس جفرسون را مورد تحقیر قرار دادند.
Ever a stickler for protocol, he and his wife took umbrage at the democratic etiquette of President Thomas Jefferson's administration.
نپذیرفتن دعوتنامه، نقض آداب تلقی می شد.
خانواده سلطنتی را می توان به عنوان نمونه های آداب معاشرت مورد اعتماد قرار داد.
مربی که همیشه به عنوان سنسی خطاب می شود، اصول آداب را به هر دانش آموز القا می کند.
The instructor who is always addressed as the sensei, instils principles of etiquette into every student.
آنها از این نظر شبیه قوانین آداب معاشرت ما خواهند بود.
آداب حرفه ای حکم می کند که قضات نباید نظرات خود را در مورد یک پرونده در ملاء عام بیان کنند.
Professional etiquette dictates that judges should not express their opinions about a case in public.
وقتی صحبت از آداب مسابقه و زبان صریح به میان میآید، ماریو مشابه کمی دارد.
او با شور و اشتیاق صحبت می کرد و به معنای اشتیاق بیشتر از آداب معاشرت بود.
بعد از شام آداب خیلی سفت بود و دو ساعت ایستادیم.
مشاوره در مورد آداب معاشرت
medical/legal/professional etiquette
آداب پزشکی/حقوقی/حرفه ای
دانش آموزان باید از آداب تلفن همراه آگاه باشند.
ما راهنمای آداب توییت کردن را گردآوری کرده ایم.
آداب معاشرت ایجاب می کند که پدر عروس سخنرانی کند.
او با اطلاع ندادن تصمیم خود به مافوق خود، آداب معاشرت را زیر پا گذاشته بود.
او با نبستن کراوات تحقیر خود را نسبت به آداب معاشرت نشان داد.
آداب ایمیل شما چقدر خوب است؟
من آداب لازم در اینجا را نمی دانم.
او آداب نامناسبی میدانست که مردم را دعوت کند و روز قبل آن را لغو کند.
او می دانست که چگونه اسقف ها را طبق قوانین آداب خطاب کند.
او واقعاً به آداب معاشرت علاقه دارد، بنابراین بهتر است از او راهنمایی بخواهید.
آداب صحیح خطاب به قاضی چیست؟
آداب معاشرت حکم می کند که مردان نمی توانند در حالی که زنان ایستاده اند بنشینند.
آداب دیپلماتیک دعوت به مرگ یک رهبر ملی را ممنوع می کند.
A report into corporate culture in Britain highlights how there has been a decline in all areas of business etiquette.
گزارشی از فرهنگ شرکتی در بریتانیا نشان میدهد که چگونه در همه زمینههای آداب تجارت کاهش یافته است.
protocol
پروتکل
decorum
آراستگی
formalities
تشریفات
manners
آداب
قرارداد
سفارشی
propriety
شایستگی
فرم
mores
آداب و رسوم
politeness
ادب
proprieties
خصوصیات
politesse
مودب
usage
استفاده
شیوه
courtesy
حسن نیت
rules
قوانین
customs
گمرک
niceties
زیبایی ها
civility
مدنیت
conformity
مطابقت
کد
conventionality
متعارف بودن
dignity
کرامت
decency
نجابت
couth
تخت
amenities
امکانات رفاهی
deportment
تبعید
tikanga
تیکانگا
punctilios
پونکتیلیوس
kawa
کاوا
seemliness
ظاهری
discourtesy
بی ادبی
immorality
بی اخلاقی
impoliteness
ناشایستگی
impropriety
بی حیایی
indecency
رفتار بد
rudeness
بی نزاکتی
bad manners
نامناسب بودن
indecorum
اشتباه
inappropriateness
بی گناهی
عدم تناسب اندام
unsuitableness
ناتوانی
incivility
خامی
inappositeness
سرگیجه
unsuitability
بی مهری
improperness
اختلاف نظر
infelicity
بی حیا
unfitness
فحاشی
unseemliness
انحطاط
inaptness
wrongness
crudeness
surliness
ungraciousness
discourteousness
disagreement
immodesty
obsceneness
obscenity
decadence
bad behaviour
