equally
equally - به همان اندازه
adverb - قید
UK :
US :
برابری
نابرابری
اکولایزر
نابرابر
برابر کردن
به طور نابرابر
به همان درجه یا مقدار
در قسمت ها یا مقادیر مساوی
هنگام معرفی یک ایده یا عبارت دوم که به اندازه ایده اول شما مهم است استفاده می شود
منصفانه و به همین صورت
در مقادیر مساوی
به همان درجه
برای اضافه کردن ایده ای استفاده می شود که به اندازه آنچه شما گفتید مهم است
او با همه مشتریان یکسان رفتار می کند.
ما کار را به طور مساوی تقسیم می کنیم.
Now doing it outside the parameters of 90 minutes on a Saturday afternoon is equally and probably more important.
اکنون انجام آن خارج از پارامترهای 90 دقیقه در بعدازظهر شنبه به همان اندازه و احتمالاً مهمتر است.
Of these sales and results are divided almost equally between industrial and consumer packaging divisions.
از این میان، فروش و نتایج تقریباً به طور مساوی بین بخشهای بستهبندی صنعتی و مصرفکننده تقسیم میشوند.
درآمد شما با هم جمع می شود و هر گونه مزایا به طور مساوی بین شما تقسیم می شود.
درس های نظامی به همان اندازه روشن بود.
روسای باشگاه و دربان ها به همان اندازه نگران این وضعیت هستند.
سپس می توان گوشت را پخت، کبابی یا تفت داد و نتایجی به همان اندازه خوب داشت.
هر دو مدرسه به یک اندازه خوب به نظر می رسند.
Even when the correct word was given a high probability, there were many other words with an equally high probability.
حتی زمانی که به کلمه صحیح احتمال زیاد داده می شد، بسیاری از کلمات دیگر با احتمال به همان اندازه وجود داشتند.
Danny has great skill as a football player and equally important the determination that you need to succeed.
دنی مهارت بالایی به عنوان یک بازیکن فوتبال دارد، و به همان اندازه مهم، عزم راسخی دارد که برای موفقیت به آن نیاز دارید.
نامزدها به طور مساوی برای این شغل واجد شرایط هستند.
قوانین ضد انحصار باید برای همه به طور یکسان اعمال شود.
با این حال، باندهای داخلی ممکن است به همان اندازه دردسرساز شوند.
کتاب جدید او، برهنه، به همان اندازه شوخ، اما بسیار غم انگیزتر است.
رژیم غذایی و ورزش به یک اندازه مهم هستند.
equally good/impressive/effective
به همان اندازه خوب / چشمگیر / موثر
این کار می تواند به همان اندازه توسط یک کامپیوتر به خوبی انجام شود.
باید با همه یکسان رفتار شود.
یافته های این نظرسنجی برای بزرگسالان و کودکان به طور یکسان اعمال می شود.
پرندگان به همان اندازه در یک محیط جنگلی یا کنار رودخانه در خانه هستند.
او ممکن است دیر رسیده باشد یا به همان اندازه ممکن است که اصلاً به آنجا نرفته باشد.
پول به طور مساوی بین چهار فرزندش تقسیم شد.
آنها کارهای خانه را به طور مساوی تقسیم می کنند.
من سعی می کنم بهترین کار را انجام دهم، اما به همان اندازه باید هزینه را در نظر بگیرم.
در یک دنیای ایده آل، آیا با همه به یک اندازه رفتار می شود؟
پول ارث به طور مساوی بین سه خواهر تقسیم شد.
در هر دو لباس به یک اندازه زیبا به نظر می رسید.
همه مشاغل قانونی نیستند. به همین ترتیب، همه مشتریان صادق نیستند.
evenly
به طور مساوی
به نصف
در دو
squarely
مستقیما
symmetrically
به صورت متقارن
fifty-fifty
پنجاه پنجاه
50-50
50-50
نصف نصف
levelly
به صورت سطحی
equivalently
هم ارز
identically
به طور یکسان
correspondingly
متقابلا
commensurately
به نسبت
alike
یکسان
proportionately
به طور متناسب
analogously
به طور مشابه
equitably
منصفانه
دقیقا
conformably
مطابق با
commensurably
قابل مقایسه
unvaryingly
بدون تغییر
مترادف
synonymously
روی یک کیل یکنواخت
به صورت هندسی
geometrically
همواره
consistently
یکنواخت
uniformly
به طور منظم
به طور متجانس
congruously
unfairly
ناعادلانه
unjustly
به ناحق
unequally
به طور نابرابر
unevenly
به طور غیریکنواخت
brutally
به طرز وحشیانه ای
wrongly
به اشتباه
cruelly
بی رحمانه
unjustifiably
غیر قابل توجیه
unlawfully
به طور غیرقانونی
wrongfully
غیر منطقی
unreasonably
به صورت غیر قانونی
illegally
به صورت کج
lopsidedly
کثیف
تقریبا
به طور نامنظم
irregularly