etiquette

base info - اطلاعات اولیه

etiquette - آداب معاشرت

noun - اسم

/ˈetɪkət/

UK :

/ˈetɪkət/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [etiquette] در گوگل
description - توضیح
  • the formal rules for polite behaviour in society or in a particular group


    قوانین رسمی برای رفتار مودبانه در جامعه یا در یک گروه خاص

  • the formal rules for behaviour


    قوانین رسمی برای رفتار

  • the set of rules or customs that control accepted behaviour in particular social groups or social situations


    مجموعه قوانین یا آداب و رسومی که رفتار پذیرفته شده را در گروه های اجتماعی یا موقعیت های اجتماعی خاص کنترل می کند

  • the set of rules or customs that control accepted behavior in particular social groups or social situations


    مجموعه‌ای از قوانین که به افراد کمک می‌کند بفهمند چگونه باید در موقعیت‌های کاری یا حرفه‌ای خاص رفتار کنند


  • آداب معاشرت به ویژه در مناسبت هایی مانند عروسی و عزاداری بسیار مهم است.

  • Etiquette is especially important on occasions such as weddings and funerals.


    او و همسرش که همیشه به پروتکل پایبند بودند، آداب دموکراتیک دولت پرزیدنت توماس جفرسون را مورد تحقیر قرار دادند.

  • Ever a stickler for protocol, he and his wife took umbrage at the democratic etiquette of President Thomas Jefferson's administration.


    نپذیرفتن دعوتنامه، نقض آداب تلقی می شد.

  • It was considered a breach of etiquette to refuse an invitation.


    خانواده سلطنتی را می توان به عنوان نمونه های آداب معاشرت مورد اعتماد قرار داد.

  • The royal family could be relied upon as paragons of etiquette.


    مربی که همیشه به عنوان سنسی خطاب می شود، اصول آداب را به هر دانش آموز القا می کند.

  • The instructor who is always addressed as the sensei, instils principles of etiquette into every student.


    آنها از این نظر شبیه قوانین آداب معاشرت ما خواهند بود.

  • They will in this respect resemble our own rules of etiquette.


    آداب حرفه ای حکم می کند که قضات نباید نظرات خود را در مورد یک پرونده در ملاء عام بیان کنند.

  • Professional etiquette dictates that judges should not express their opinions about a case in public.


    وقتی صحبت از آداب مسابقه و زبان صریح به میان می‌آید، ماریو مشابه کمی دارد.

  • When it comes to racing etiquette and forthright language Mario has few equals.


    او با شور و اشتیاق صحبت می کرد و به معنای اشتیاق بیشتر از آداب معاشرت بود.

  • She spoke effusively, implying more enthusiasm than etiquette required.


    بعد از شام آداب خیلی سفت بود و دو ساعت ایستادیم.

  • After dinner the etiquette was very stiff, and we stood for two hours.


example - مثال
  • advice on etiquette


    مشاوره در مورد آداب معاشرت

  • medical/legal/professional etiquette


    آداب پزشکی/حقوقی/حرفه ای

  • Students need to be aware of cell phone etiquette.


    دانش آموزان باید از آداب تلفن همراه آگاه باشند.

  • We have put together a tweeting etiquette guide.


    ما راهنمای آداب توییت کردن را گردآوری کرده ایم.

  • Etiquette requires that the bride's father makes a speech.


    آداب معاشرت ایجاب می کند که پدر عروس سخنرانی کند.

  • He had breached etiquette by not informing his superiors of his decision.


    او با اطلاع ندادن تصمیم خود به مافوق خود، آداب معاشرت را زیر پا گذاشته بود.

  • He showed his contempt for social etiquette by not wearing a tie.


    او با نبستن کراوات تحقیر خود را نسبت به آداب معاشرت نشان داد.

  • How good is your email etiquette?


    آداب ایمیل شما چقدر خوب است؟

  • I don't know the etiquette required here.


    من آداب لازم در اینجا را نمی دانم.

  • She considered it poor etiquette to invite people over and then cancel just the day before.


    او آداب نامناسبی می‌دانست که مردم را دعوت کند و روز قبل آن را لغو کند.

  • She knew how to address bishops according to the rules of etiquette.


    او می دانست که چگونه اسقف ها را طبق قوانین آداب خطاب کند.

  • She's a real stickler for etiquette, so you'd better ask her advice.


    او واقعاً به آداب معاشرت علاقه دارد، بنابراین بهتر است از او راهنمایی بخواهید.

  • What's the correct etiquette when addressing a judge?


    آداب صحیح خطاب به قاضی چیست؟

  • Social etiquette dictates that men cannot sit while women are standing.


    آداب معاشرت حکم می کند که مردان نمی توانند در حالی که زنان ایستاده اند بنشینند.

  • Diplomatic etiquette forbids calling for the death of a national leader.


    آداب دیپلماتیک دعوت به مرگ یک رهبر ملی را ممنوع می کند.

  • A report into corporate culture in Britain highlights how there has been a decline in all areas of business etiquette.


    گزارشی از فرهنگ شرکتی در بریتانیا نشان می‌دهد که چگونه در همه زمینه‌های آداب تجارت کاهش یافته است.

synonyms - مترادف
  • protocol


    پروتکل

  • decorum


    آراستگی

  • formalities


    تشریفات

  • manners


    آداب


  • قرارداد


  • سفارشی

  • propriety


    شایستگی


  • فرم

  • mores


    آداب و رسوم

  • politeness


    ادب

  • proprieties


    خصوصیات

  • politesse


    مودب

  • usage


    استفاده


  • شیوه

  • courtesy


    حسن نیت

  • rules


    قوانین

  • customs


    گمرک

  • niceties


    زیبایی ها

  • civility


    مدنیت

  • conformity


    مطابقت


  • کد

  • conventionality


    متعارف بودن

  • dignity


    کرامت

  • decency


    نجابت

  • couth


    تخت

  • amenities


    امکانات رفاهی

  • deportment


    تبعید

  • tikanga


    تیکانگا

  • punctilios


    پونکتیلیوس

  • kawa


    کاوا

  • seemliness


    ظاهری

antonyms - متضاد
  • discourtesy


    بی ادبی

  • immorality


    بی اخلاقی

  • impoliteness


    ناشایستگی

  • impropriety


    بی حیایی

  • indecency


    رفتار بد

  • rudeness


    بی نزاکتی

  • bad manners


    نامناسب بودن

  • indecorum


    اشتباه

  • inappropriateness


    بی گناهی


  • عدم تناسب اندام

  • unsuitableness


    ناتوانی

  • incivility


    خامی

  • inappositeness


    سرگیجه

  • unsuitability


    بی مهری

  • improperness


    اختلاف نظر

  • infelicity


    بی حیا

  • unfitness


    فحاشی

  • unseemliness


    انحطاط

  • inaptness


  • wrongness


  • crudeness


  • surliness


  • ungraciousness


  • discourteousness


  • disagreement


  • immodesty


  • obsceneness


  • obscenity


  • decadence


  • bad behaviour


لغت پیشنهادی

spate

لغت پیشنهادی

producer

لغت پیشنهادی

gradation