prohibition
prohibition - ممنوعیت
noun - اسم
UK :
US :
گران، منع کننده
ممنوع کرده است
عمل گفتن اینکه چیزی غیرقانونی است
دستور توقف چیزی
دوره 1919 تا 1933 در ایالات متحده که تولید و فروش مشروبات الکلی غیرقانونی بود.
عمل عدم اجازه رسمی به چیزی یا دستوری که این کار را انجام می دهد
دوره ای از 1920 تا 1933 که تولید و فروش الکل در ایالات متحده مجاز نبود
In the US Prohibition was the period from 1920 to 1933 when the production and sale of alcohol was illegal.
در ایالات متحده، ممنوعیت دوره ای از سال 1920 تا 1933 بود که تولید و فروش الکل غیرقانونی بود.
دوره ای از 1920 تا 1933 که تولید و فروش الکل در ایالات متحده ممنوع بود.
a law or rule that officially stops something from being done, or the fact of not being allowed by official rules or laws
قانون یا قاعدهای که رسماً انجام کاری را متوقف میکند، یا این واقعیت که توسط قوانین یا قوانین رسمی مجاز نیست
Prohibition of drugs, they say works no better than prohibition of alcohol did in the United States.
آنها می گویند که ممنوعیت مواد مخدر بهتر از ممنوعیت الکل در ایالات متحده نیست.
As a result reliance has been placed mainly upon case law to map the contours of the current prohibition.
در نتیجه، برای ترسیم خطوط منع فعلی عمدتاً بر رویه قضایی تکیه شده است.
Community members are looking at tribal sovereignty as a way to get around federal prohibitions on hemp.
اعضای جامعه به حاکمیت قبیله ای به عنوان راهی برای دور زدن ممنوعیت های فدرال در مورد کنف نگاه می کنند.
All reservists had a 60-day window to sign up and there was no prohibition on those who already got their orders.
همه نیروهای ذخیره 60 روز فرصت داشتند تا ثبت نام کنند و هیچ منعی برای کسانی که قبلاً سفارشات خود را دریافت کرده بودند وجود نداشت.
Emission limits or prohibitions on hazardous air pollutants and effluent limitations on toxic wastewater discharges have been adopted.
محدودیتها یا ممنوعیتهای انتشار آلایندههای خطرناک هوا و محدودیتهای پساب در تخلیه فاضلاب سمی اتخاذ شده است.
یعنی فقط همین مساحت کوچک مشمول ممنوعیت است؟
گربهها نیز تحت ممنوعیت قرار داشتند و در چهارخانه محصور بودند.
ممنوعیت استعمال دخانیات در اماکن عمومی
ممنوعیت فروش الکل به افراد زیر 18 سال
ممنوعیت در اختیار داشتن سلاح های خطرناک
a Prohibition-era speakeasy
یک Speapeasy دوران ممنوعیت
RSPB خواستار ممنوعیت همه واردات پرندگان وحشی شده است.
معاهده ای برای منع آزمایش های هسته ای
حکم ممنوعیت به این معنی بود که کتاب در این کشور قابل فروش نیست.
شرکتها در مورد افشای اطلاعات محرمانه ممنوعیت شدیدی دارند.
روستا به دلیل ممنوعیت شدید کار در روز سبت ساکت بود.
آنها منع مطلق اتحادیه های کارگری را وضع کردند.
شهر نیویورک سیگار کشیدن در اتوبوس ها را ممنوع اعلام کرد.
گروه محیط زیست خواستار ممنوعیت کامل شکار نهنگ است.
It's my feeling that the money spent on drug prohibition would be better spent on information and education.
احساس من این است که پولی که صرف ممنوعیت مواد مخدر می شود بهتر است صرف اطلاع رسانی و آموزش شود.
در دوران تحریم بازار سیاه پر رونقی وجود داشت.
مقررات منع تبعیض سنی در محل کار را مشخص می کند.
ممنوعیت افشای اطلاعات وجود دارد.
ممنوع کردن
veto
وتو
proscription
ممنوعیت
embargo
تحریم
interdict
محدودیت
دستور
interdiction
بار
injunction
تحریم کردن
مهلت قانونی
boycott
رد صلاحیت
moratorium
عدم اجازه
disqualification
محرومیت
disallowance
امتناع
exclusion
تابو
refusal
نکن
forbiddance
جلوگیری
taboo
نفی
don't
انسداد
constraint
انکار
prevention
محبت
negation
دستور منع
obstruction
نه نه
repudiation
از حد
temperance
رد کردن
restraining order
خارج از محدوده
no-no
off limits
ruling out
barring
نسخه
کمک
allowance
کمک هزینه
تصویب
clearance
ترخیص کالا از گمرک
اجازه
خوب
تحریم
باشه
ratification
اعطا کردن
پذیرش - پذیرفته شدن
رهایی
acceptance
آزادی
تایید
اعطا
endorsement
معاونت
granting
پذیرش
برو جلو
admittance
مجوز
go-ahead
شمول
اجازه می دهد
inclusion
الحاق
خوش آمدی
allowing
علاوه بر این
incorporation
تشویق
قابل ذکر
بی قانونی
encouragement
mentionable
lawlessness