aggression
aggression - پرخاشگری
noun - اسم
UK :
US :
رفتار یا احساسات عصبانی یا تهدید آمیز که اغلب منجر به دعوا می شود
عمل حمله به یک کشور، به ویژه زمانی که آن کشور ابتدا حمله نکرده باشد
رفتار گفتاری یا فیزیکی که تهدید کننده یا متضمن آسیب به کسی یا چیزی است
بازی اجباری در ورزش که برای کسب امتیاز در نظر گرفته شده است
اعمال یا رفتاری که از تهدید یا زور علیه دیگران استفاده می کند
Individual and group exercise programmes promote mobility and confidence helping to diffuse anxiety and aggression.
برنامه های ورزشی انفرادی و گروهی باعث افزایش تحرک و اعتماد به نفس می شود و به پراکندگی اضطراب و پرخاشگری کمک می کند.
او در خلسه عرق و پرخاشگری بازی می کرد.
Teenagers often make inappropriate responses to conflicts such as aggression, withdrawing, sulking, tantrums or destructive behaviour.
نوجوانان اغلب به درگیری هایی مانند پرخاشگری، گوشه گیری، عصبانیت، عصبانیت یا رفتارهای مخرب واکنش های نامناسبی نشان می دهند.
این تهاجم توسط نخست وزیر بریتانیا به عنوان «تجاوز آشکار» محکوم شد.
نمونه دیگری از تهاجم کمونیستی
در زندان گاهی برای کنترل پرخاشگری باید از مواد مخدر استفاده کرد.
رئیس جمهور قول داد که از تمام اختیارات خود برای جلوگیری از تجاوز بیشتر استفاده کند.
او گفت که اسکات هرگز پرخاشگری خود را به او معطوف نکرد.
A society of families both constrains male aggressions and channels them toward the protection and support of family and society.
جامعه خانواده ها، پرخاشگری های مردانه را محدود می کند و آنها را به سمت حمایت و حمایت خانواده و جامعه هدایت می کند.
کتاب های درسی تمایل دارند تهاجمات نظامی گذشته را نادیده بگیرند.
هر گونه توسعه به سمت شرق توسط دولت به عنوان یک اقدام تجاوزکارانه تلقی می شود.
آنها شروع به نشان دادن پرخاشگری به یکدیگر کرده اند.
برخی افراد فکر می کنند که پرخاشگری در کودکان ممکن است ناشی از غذایی باشد که می خورند.
As our older generation knows from experience unchecked aggression against a small nation is a prelude to international disaster.
همانطور که نسل قدیمی ما به تجربه میداند، تهاجم کنترل نشده علیه یک ملت کوچک، مقدمهای برای فاجعه بینالمللی است.
تحقیقات نشان می دهد که بازی های رایانه ای ممکن است باعث پرخاشگری شوند.
امروزه تهاجمی ما به ورزش هدایت می شود.
unprovoked military aggression
تهاجم نظامی بی دلیل
آیا تفنگ های اسباب بازی پرخاشگری را تشویق می کنند؟
او توانست پرخاشگری خود را به ورزش هدایت کند.
هیچ پرخاشگری نسبت به سگ های دیگر نشان نداد.
نمایش پرخاشگری برهنه
ways of releasing pent-up aggression
راه های رهاسازی پرخاشگری فروخورده
اعمال تجاوزکارانه به صاحبان مغازه های محلی باید به پلیس گزارش شود.
تجاوز یک ملیت به ملیت دیگر اغلب منجر به جنگ می شود.
رئیس جمهور اعلام کرد که کشور تجاوزات خارجی را تحمل نخواهد کرد.
برخی از انواع سگ ها برای پرخاشگری پرورش داده می شوند.
یک عمل پرخاشگرانه
ما حضور نیروها در مرز خود را یک اقدام تجاوزکارانه می دانیم.
aggressiveness
پرخاشگری
combativeness
مبارزه طلبی
belligerence
جنگ طلبی
truculence
خشونت
bellicosity
تنبیه
pugnacity
ستیزه جویی
militancy
نشاط
militance
مشاجره
feistiness
سرپیچی
belligerency
نزاع
contentiousness
بحث و جدل
defiance
مبارزه کردن
quarrelsomeness
خراشیدگی
militantness
تهاجمی
disputatiousness
خصومت
تضاد
scrappiness
شاهین
assaultiveness
بدخواهی
hostility
حمله کنند
antagonism
مخرب بودن
pugnaciousness
خشم
hawkishness
جنگ افروزی
انزجار
malice
malevolence
destructiveness
warlikeness
warmongering
antipathy
nonaggression
عدم پرخاشگری
pacifism
صلح طلبی
meekness
نرمی
friendliness
دوستی
satyagraha
ساتیاگراها
peacemaking
صلح سازی
non-violence
عدم خشونت
passive resistance
مقاومت منفعل
peace-mongering
صلح طلب
dovishness
کینه توزی
conscientious objections
مخالفت های وجدانی
conscientious objection
مخالفت وجدانی
عشق به صلح
توافق
antiaggression
ضد پرخاشگری
anti-imperialism
ضد امپریالیسم
antimilitarism
ضد نظامی گری
nonviolence
انفعال
passivity
