judges
judges - قضات
N/A - N/A
UK :
US :
a person who is in charge of a trial in a court and decides how a person who is guilty of a crime should be punished, or who makes decisions on legal matters
شخصی که مسئول محاکمه در دادگاه است و تصمیم می گیرد که فردی که مرتکب جرم شده است چگونه باید مجازات شود یا در مورد مسائل حقوقی تصمیم گیری می کند.
شخصی که به طور رسمی تصمیم می گیرد که چه کسی برنده یک مسابقه است
a person who has the knowledge to give an opinion about something or is able to decide if someone or something is good or bad
کسی که علم دارد در مورد چیزی نظر بدهد یا می تواند خوب یا بد بودن کسی یا چیزی را تشخیص دهد
to form give or have as an opinion or to decide about something or someone especially after thinking carefully
شکل دادن، دادن، یا به عنوان نظر داشتن، یا تصمیم گیری در مورد چیزی یا کسی، به ویژه پس از تفکر دقیق
اظهار نظر بد در مورد رفتار کسی، اغلب به این دلیل که فکر می کنید بهتر از او هستید
تا رسماً تصمیم بگیرند که چه کسی برنده یک مسابقه خواهد بود
برای بیان دلایلی که چرا نظر خاصی دارید استفاده می شود
شخصی که مسئول دادگاه حقوقی است
شخصی که شایستگی تشکیل دادن یا اظهار نظر در مورد چیزی را دارد
داور نیز شخصی است که به طور رسمی تصمیم می گیرد که چه کسی در یک مسابقه برنده شده است.
داشتن یا نظر دادن، یا تصمیم گیری در مورد چیزی یا کسی، به ویژه. پس از تفکر دقیق
قضاوت در یک مسابقه این است که به طور رسمی تصمیم بگیرید که چه کسی برنده شده است.
قضاوت بر اساس/از یا قضاوت بر اساس/از به دلایلی اشاره دارد که شما برای فکر کردن به چیزی دارید
شخصی که مسئول دادگاه حقوقی است و در اختلافات حقوقی تصمیم نهایی می گیرد
کسی که تصمیم می گیرد چه کسی باید در یک مسابقه برنده شود
تصمیم بگیرید که آیا فکر می کنید کسی یا چیزی خوب، بد، موثر و غیره است.
تصمیم بگیرید که چه کسی باید برنده یک مسابقه باشد
در اختلاف حقوقی تصمیم نهایی را اتخاذ کند
یک قاضی دادگاه عالی بریتانیا
یک قاضی دیوان عالی آمریکا
هیئت داوران
او یک قاضی بد شخصیت است.
I really don't think you should have another drink. I'll be/Let me be the judge of that (= I am able to make my own decision about that).
من واقعاً فکر نمیکنم که دیگر نوشیدنی بخوری.» من خواهم بود/بگذار قاضی آن باشم (= من می توانم در مورد آن تصمیم خودم را بگیرم.
تا اینجای کار، به نظر می رسد که او به خوبی از عهده این کار بر آمده است، اما واقعاً برای قضاوت زود است.
قضاوت در مورد اینکه آیا سیستم جدید واقعاً یک پیشرفت است دشوار است.
جلسه موفقیت آمیز ارزیابی شد.
شما نباید تنها بر اساس ظاهر قضاوت کنید.
من در قضاوت فاصله(ها) ناامید هستم (= حدس زدن فاصله بین مکان ها چقدر است).
شما حق ندارید دیگران را به دلیل ظاهر یا اعتقاداتشان قضاوت کنید.
از من خواسته شده که مسابقه شعر کودک را قضاوت کنم.
با توجه به صحبت های او، من فکر می کنم بعید است که او بتواند از درخواست شما پشتیبانی کند.
قاضی پس از رسیدگی مقدماتی اتهام را رد کرد.
قاضی خوب شخصیت
به نظر می رسد که او کار را به خوبی انجام می دهد، اما واقعاً برای قضاوت زود است.
قضاوت در مورد سن او سخت است.
من در قضاوت فاصله ها (= حدس زدن فاصله بین مکان ها) ناامید هستم.
چه چیزی به شما این حق را می دهد که مردم را قضاوت کنید (= تصمیم بگیرید که چقدر خوب یا بد هستند)؟
با قضاوت بر اساس خانه آنها، به نظر می رسد که آنها کاملاً ثروتمند هستند.
هر سه قاضی او را به دلیل رفتار نادرست حرفه ای مجرم شناختند.
یک قاضی دیوان عالی / دادگاه عالی
هیئت داوران شش پروژه تیمی را به عنوان برنده انتخاب کردند.
Long-term investors have experience in judging risk.
سرمایه گذاران بلندمدت در قضاوت ریسک تجربه دارند.
با قضاوت بر اساس نظرسنجی ها، حمایت از جریان اصلی راست به سختی تغییر کرده است.
Delegates must try to judge whether countries are meeting their quotas of greenhouse gas reductions.
نمایندگان باید سعی کنند قضاوت کنند که آیا کشورها به سهمیه کاهش گازهای گلخانه ای خود عمل می کنند یا خیر.
محصولاتی که به طور کلی دارای مزیت هستند برای کاشت تایید می شوند.
معیارهای یکسانی برای قضاوت در مورد همه شرکت کنندگان استفاده می شود.
یک جلسه انضباطی آنها را به دلیل سوء رفتار فاحش مجرم شناخت.
این شرکت قوانین ضد انحصار را زیر پا گذاشته و اکنون با جریمه نقدی روبرو است.
من می خواهم کتاب بر اساس شایستگی هایش قضاوت شود، نه بر اساس شهرت من.
courts
دادگاه ها
نیمکت
judiciary
قوه قضاییه
magistrates
قضات
دادگاه
tribunal
بار
قضاوت
judicature
شعبه قضایی
justices
تخصیص می دهد
judicial branch
دادگستری
assizes
انجمن
justiciary
محکمه
forum
نوار
courtroom
گروه داوران
افتخارات شما
عدالت
دادگاه قانون
مقر داوری
your honors
محفظه - اتاق
دادگاه تحقیق
منقار
قضاوت کنید
حقوقدان
داور
قاضی
beak
صدارت
jurist
adjudicator
magistrate
chancery
