giant
giant - غول
adjective - صفت
UK :
US :
بسیار بزرگ، و بسیار بزرگتر از چیزهای دیگر از همان نوع
یک مرد قوی قد بسیار بلند که در داستان های کودکان اغلب بد و بی رحم است
یک شرکت موفق بسیار بزرگ
یک انسان، حیوان یا گیاه بسیار بزرگ
کسی که در انجام کاری بسیار خوب است
یک شرکت بسیار بزرگ و موفق
an imaginary creature like a man but extremely tall strong and usually very cruel, appearing especially in children's stories
موجودی خیالی مانند یک مرد، اما بسیار قد بلند، قوی، و معمولاً بسیار بی رحم، که به ویژه در داستان های کودکان ظاهر می شود.
کسی که بلندتر یا بزرگتر از حد معمول است
یک شخص یا سازمان بسیار موفق و قدرتمند
بسیار بزرگ
a person either real or imaginary, who is extremely large and strong or a very large or powerful organization
شخصی، واقعی یا خیالی، که بسیار بزرگ و قوی است، یا سازمانی بسیار بزرگ یا قدرتمند
فردی که توانایی، قدرت یا نفوذ زیادی دارد
ستاره ای که ده تا 100 برابر بزرگتر از خورشید است و بسیار درخشان تر است
بسیار بزرگ، قوی، قدرتمند، یا مهم، به ویژه. در مقایسه با افراد یا چیزهای مشابه
It was as if they had landed on an alien planet his fear that of awakening the denizens, giant and menacing.
انگار روی یک سیاره بیگانه فرود آمده بودند، ترس او از بیدار کردن ساکنان، غول پیکر و تهدیدآمیز بود.
دوکفه ای های غول پیکر شکاف های بین توده های سیاه گدازه ای را که کف اقیانوس را پوشانده بودند، گیر کردند.
کلم های غول پیکر در باغ رشد کردند.
شبیه بافتنی در وسط یک پارکینگ بزرگ است.
سپس دختر غول پیکر خانه برای آرامش ثور شتافت.
... و سپس این هیولای سبز غول پیکر از غار ظاهر شد.
حتی یک قدم کوچک در مسیر برنامه شما می تواند یک جهش بزرگ باشد!
از نظر زمین شناسی، این منطقه آبرفتی یک سرسره سنگی غول پیکر از گنیس های گرانیتی است.
مراقب باش. جنگل پر از مارها و عنکبوت های غول پیکر است.
اگر قرار بود پدر یک ملت شود، پسران غول پیکر می خواست.
یک صفحه تلویزیون غول پیکر
این مسابقه در یک صفحه غول پیکر در خارج از تالار شهر نمایش داده شد.
a giant step towards achieving independence
گامی بزرگ در راه رسیدن به استقلال
یک ماهی مرکب غول پیکر
یک جعبه دستمال کاغذی به اندازه غول پیکر
این یک قدم کوچک برای یک انسان، یک جهش بزرگ برای بشریت است.
صدف های غول پیکر ممکن است تا یک متر رشد کنند.
بازار توسط شرکت های بزرگی که به عنوان انحصار عمل می کنند کنترل می شود.
او یکی از غول های فکری/سیاسی این قرن بود.
نبرد تصاحب بین دو غول صنعتی/خرده فروشی آمریکا (= شرکت های بزرگ) است.
ماشین غول پیکر حرکت زمین
برای برداشتن گام های غول پیکر
او یک مرد غول پیکر بود که بیش از شش و نیم فوت قد داشت.
ادغام آنها را به یک غول در تجارت نشر تبدیل می کند.
او یکی از غول های فکری این قرن بود.
یک شرکت غول پیکر
یک جعبه غول پیکر از دانه های ذرت
اعتراف به مشکل یک گام بزرگ (= بزرگ و مهم) به جلو در بهبودی شماست.
an industrial/industry/retail giant
یک غول صنعتی/صنعتی/خرده فروشی
شرکت غول پیکر شیمیایی
بزرگ
عظیم
colossal
غول آسا
gigantic
غول پیکر
immense
وسیع
ماموت
mammoth
هیولا
بسیار بزرگ و مهم
monstrous
تایتانیک
monumental
فیل
titanic
عالی
elephantine
کوهستانی
gargantuan
شگفت انگیز
جامبو
mountainous
گسترده
prodigious
توانا
jumbo
بروبدینگناگیان
انبوه
کینگ سایز
mighty
به اندازه پادشاه
stupendous
نجومی
سپر
Brobdingnagian
حماسه
humongous
king-size
king-sized
oversized
mega
astronomical
bumper
epic
کوچک
micro
میکروسکوپی
microscopic
مقدار کمی
مینیاتوری
microscopical
ضعیف
miniature
مینی
minuscule
ریزه
puny
اتمی
mini
عزیزم
minuscular
نامحسوس
petite
دقیقه
atomic
نانو
کم اهمیت
imperceptible
گاز گرفتن
کمی
nano
کاهنده
کوتوله ماهی
bitesize
بی نهایت کوچک
bitsy
انگلستان کوچک شده
diminutive
ایالات متحده کوچک شده
dwarfish
نانوسکوپی
infinitesimal
پیگمی
miniaturisedUK
روان
miniaturizedUS
سرسری
miniscule
تلخ
nanoscopic
pygmy
runty
smallish
bantam
bitty