wrinkle
wrinkle - چین و چروک
noun - اسم
UK :
US :
چین و چروک خطوط روی صورت و پوست شما هستند که در سنین پیری ایجاد می شوند
یک چین نامرتب کوچک در یک تکه لباس یا کاغذ
اگر قسمتی از صورت خود را چین و چروک کنید، یا اگر چروک شد، خطوط کوچکی روی آن ظاهر می شود
اگر یک تکه لباس چروک شود، چین های نامرتب کوچکی در آن ایجاد می شود
یک خط کوچک در پوست ناشی از کهولت سن
یک خط کوچک یا تا کردن در پارچه
یک مشکل، معمولا یک مشکل کوچک
اگر پوست یا ماده چین و چروک شود، یا اگر چیزی آن را چروک کند، خطوط کوچک یا چین خورده در آن ایجاد می شود.
تا چینهایی روی صورتتان در بالای چشمهایتان ظاهر شود تا نشان دهد که متعجب یا گیج شدهاید
to show that you dislike something or that you disapprove of something by tightening the muscles in your nose so that small lines appear in the skin
برای نشان دادن اینکه چیزی را دوست ندارید یا چیزی را قبول ندارید با سفت کردن ماهیچه های بینی به طوری که خطوط کوچکی در پوست ظاهر شود.
یک خط کوچک در پوست، یا یک چین کوچک در پارچه
از پارچه خاصی ساخته شده است که بعد از شستن هیچ چروکی بر جای نمی گذارد.
در دنیای زیبایی، چین و چروک یک تجارت بزرگ است.
صورتش پیر و پر از چین و چروک بود.
خیلی خوب، با چند چین و چروک عجیب، حکم من خواهد بود.
دامنم پر از چین و چروک است
J., drug maker will begin marketing Renova, its new brand name for the prescription wrinkle cream by February.
J.، داروساز، بازاریابی Renova، نام تجاری جدید خود برای کرم ضد چروک را تا ماه فوریه آغاز خواهد کرد.
It's designed to gently exercise the small delicate facial muscles to help prevent wrinkles and sagging.
این طراحی شده است تا به آرامی عضلات کوچک و ظریف صورت را تمرین دهد تا از چین و چروک و افتادگی جلوگیری کند.
In other accounts, Pliny the Elder wrote that Persian women massaged their faces with yogurt to prevent wrinkles.
در روایت های دیگر، پلینی بزرگ نوشته است که زنان ایرانی برای جلوگیری از چین و چروک صورت خود را با ماست ماساژ می دهند.
در واقع، همان طور که در ماشین را می بست، یکی از آستین هایش را به گونه ای مسواک زد که گویی برای از بین بردن چین و چروک و همچنین کرک می خواهد.
اگر آن لباس را روی حمام آویزان کنید، بخار چروک ها را از بین می برد.
مطمئناً چند چین و چروک غیرمعمول وجود دارد.
دور چشمش چین و چروک های ظریفی بود.
سعی کردم چروک های پیراهنم را اتو کنم.
I went through my presentation to iron out any wrinkles (= to correct any parts that were not quite right).
من ارائه خود را مرور کردم تا هر گونه چین و چروک را برطرف کنم (= برای اصلاح هر قسمتی که کاملاً درست نبود).
چین و چروک های ظریفی در اطراف چشمانش ظاهر شد.
چین و چروک های عمیقی در پیشانی داشت.
پوستش هنوز بدون چین و چروک بود.
آیا کاری وجود دارد که می توانید برای جلوگیری از چین و چروک انجام دهید؟
چین و چروک های ریز دور چشم
anti-wrinkle creams
کرم های ضد چروک
قبل از امضای قرارداد هنوز چند چروک برای رفع (= حل) وجود دارد.
آفتاب گرفتن می تواند باعث پیری زودرس و چروک شدن پوست شود.
از بوی عجیبی که از آشپزخانه می آمد، بینی اش را چروک داد.
امی به نشانه ی عدم تایید بینی اش را چروک کرد.
باید چروک های دامنتان را اتو کنید.
شکل. ما هنوز باید چند چین و چروک (= مشکلات جزئی) را در توافق خود برطرف کنیم.
اگر لباس را با دقت بسته بندی نکنید، چروک می شود.
crease
چین
furrow
شیار
fold
تا کردن
crinkle
چین خوردگی
pucker
کوبنده
corrugation
راه راه
جمع آوری
ridge
خط الراس
crimp
چین دار کردن
pleat
پلیسه
groove
چفت کردن
tuck
مچاله کردن
crumple
خط
rumple
لبه دار
پلیکا
rimple
اختصار
plica
افسردگی
contraction
پیچ
کلاغی
screw
پای کلاغی
crow's-foot
تلاطم
crow's feet
راک
ruffle
صدف
ruck
رودخانه
cockle
بافتنی
rivel
همپوشانی
plait
کاربرد
overlap
روچه
plication
دور زدن
ruche
smoothness
صافی
خط
evenness
یکنواختی
levelness
تراز بودن
flatness
مسطح بودن