twin
twin - دوقلو
noun - اسم
UK :
US :
یکی از دو فرزندی که در یک زمان از یک مادر متولد شده اند
برای توصیف یکی از دو کودکی که دوقلو هستند استفاده می شود
برای توصیف دو چیز که همزمان اتفاق میافتند و به یکدیگر مرتبط هستند استفاده میشود
to form a relationship between two similar towns in different countries in order to encourage visits between them
ایجاد رابطه بین دو شهر مشابه در کشورهای مختلف به منظور تشویق بازدید بین آنها
برای ایجاد رابطه بین دو مکان، مردم یا ایده
هر یک از دو فرزندی که در یک مناسبت از یک مادر متولد شده اند
یکی از دو چیز بسیار مشابه
برای توصیف دو چیز مشابه که یک جفت هستند استفاده می شود
وجود همزمان
قرار دادن چیزی با چیز دیگری، به خصوص به این دلیل که آنها به عنوان یک جفت خوب کار می کنند
If two towns, organizations, etc. are twinned, or one is twinned with the other a connection or special relationship is established between them
اگر دو شهر، سازمان و ... خواهرخوانده شوند یا یکی با دیگری خواهرخوانده شود، ارتباط یا رابطه خاصی بین آنها برقرار می شود.
دوقلو از دو چیز مشابه یا مشابه استفاده می شود
آنها به اندازه کافی شبیه یکدیگر هستند تا دوقلو باشند.
نوئل و کریگ دوقلوهای برادر هستند.
Noelle and Craig are fraternal twins.
سالی و خواهر دوقلویش اکنون که بزرگسال هستند هنوز زمان زیادی را با هم می گذرانند.
اما برای دوقلوهای همسان - که دارای ژن های یکسانی هستند - اگر یکی از دوقلوها قبلاً طلاق گرفته باشد، به 45 درصد افزایش می یابد.
But for identical twins - who share the same genes - it rockets to 45 percent if one twin is already divorced.
مطالعات جالب زیادی روی دوقلوهای همسانی که در بدو تولد از هم جدا شده اند، انجام شده است.
واضح است که دوقلوهای همسان به طور کلی بسیار هماهنگ تر از دوقلوهای برادر هستند.
شواهدی که از یک مؤلفه ژنتیکی برای مستعد بودن حمایت می کند عمدتاً از یک مطالعه بزرگ بر روی 15924 جفت دوقلو مذکر می آید.
Evidence supporting a genetic component to predisposition comes mainly from a large study of 15924 male twin pairs.
جوی همزاد من است
Joey's my twin.
دوقلوهای دوقلو، پرشور، دراماتیک، شرور، باهوش.
آنها او را، برادرش مالاکی، 3 ساله، و دوقلوها، 1 را می گیرند.
دوقلوها بالای آن ایستادند و آخرین اخگرها را با پاهایشان تکان دادند.
من هرگز نفهمیدم که تو و سامی دوقلو هستید.
She's expecting twins.
او در انتظار دوقلو است.
اگر دوقلو یا سه قلو (= در انتظار) حمل می کنید، ممکن است شما را در معرض خطر قرار دهد.
من 5 ماهه دوقلو باردارم
بشقاب یکی از جفت بود اما من دوقلوش را شکستم.
همزاد گمشده اش در جستجوی او بود.
I was the older twin.
من دوقلو بزرگتر بودم
خواهرم دوقلو داشت.
دوقلوها در بدو تولد از هم جدا شدند.
دوقلوهای بالغی که جدا از هم بزرگ شدند
طرح داستان دادن به یک شخصیت یک همزاد شیطانی
خواهرم پسر دوقلو دارد.
یک خواهر دوقلو
این دو کشور اغلب به عنوان دوقلوهای اقتصادی در نظر گرفته می شوند.
twin towers
برج دوقلو
ماشینی با اگزوز دوقلو
He has managed to combine his twin obsessions of detective stories and rock music in his new radio programme.
او در برنامه جدید رادیویی خود توانسته است وسواس دوگانه داستان های پلیسی و موسیقی راک را با هم ترکیب کند.
او یک بلوز ابریشمی درخشان را با یک دامن پشمی تیره دوقلو می کند.
کارهای دوقلو با پاداش های دلپذیر را امتحان کنید - به عنوان مثال، پیاده روی سگ به میخانه.
جلد کتاب تصاویر دوقلو از سیرک پیکادیلی و خط افق نیویورک را نشان می دهد.
Cambridge is twinned with Heidelberg.
کمبریج با هایدلبرگ همزاد شده است.
این دو شهر از سال 1966 خواهرخوانده شده اند.
Elite universities were twinned with inner city schools in an effort to increase their intake of students from less privileged backgrounds.
دانشگاههای نخبه با مدارس درون شهری در تلاش برای افزایش پذیرش دانشجویان با پیشینههای کمممتاز، خواهرخوانده شدند.
twin engines/towers
موتورهای دوقلو/برج