amend
amend - اصلاح
verb - فعل
UK :
US :
اصلاحیه
تصحیح یا ایجاد تغییرات کوچک در چیزی که نوشته شده یا گفتاری است
to make small changes to a law or a document for example to improve it to make it more accurate or to take account of new conditions
ایجاد تغییرات کوچک در یک قانون یا یک سند، به عنوان مثال برای بهبود آن، برای دقیق تر کردن آن، یا در نظر گرفتن شرایط جدید
برای تغییر کلمات یک متن، به ویژه یک قانون یا یک سند قانونی
برای تغییر کلمات چیزی نوشته شده، به ویژه. یک قانون یا یک سند قانونی
تغییر دادن چیزی، به خصوص کلمات یک متن
برای ایجاد تغییر در یک قانون
ویرایش و اصلاح برنامه هایی که به زبان هایی مانند بیسیک نوشته شده اند بسیار آسان است.
He spoke to intelligence officers at several airbases and made sure that certain records were amended.
او با افسران اطلاعاتی در چندین پایگاه هوایی صحبت کرد و مطمئن شد که برخی سوابق اصلاح شده است.
این قانون به گونه ای اصلاح شد که سود حاصل از فروش مواد مخدر توسط دولت مصادره شود.
در ماه مه، پس از ماه ها مشاجره، پارلمان قانون پناهندگی را اصلاح کرد.
برای اصلاح قانون اساسی، رأی دهندگان باید این اقدام را در یک همه پرسی تأیید کنند.
اما مجمع همچنین قدرت - هرگز استفاده نشده - برای اصلاح قانون اساسی را دارد.
If the two treaties have identical parties the subsequent treaty is regarded as amending the earlier.
اگر دو معاهده دارای طرف های مشابه باشند، معاهده بعدی اصلاح کننده معاهده قبلی تلقی می شود.
از بیانیه تکمیلی نمی توان برای اصلاح شواهد ثبت شده در بیانیه قبلی استفاده کرد.
با این حال، پیشنهادات جدیدی برای اصلاح سیاست اجاره موجود در ماه مارس به شورای وکلا ارائه شد.
کنگره در سال 1967 قانون تامین اجتماعی را برای کمک به معلولان اصلاح کرد.
او خواست تا نسخه اصلاح شده را ببیند.
این قانون به شرح زیر اصلاح شد: …
مجلس به اصلاح قانون اساسی رأی خواهد داد.
از نمایندگان مجلس خواسته شد که قانون را اصلاح کنند تا از وقوع فاجعه دیگری در نفتکش جلوگیری شود.
در ردیف 20، «مردان» به «مردم» اصلاح (= تغییر) شود.
تا زمان اصلاح قانون اساسی، قدرت تعیین وزرا با رئیس جمهور باقی خواهد ماند.
شرایط قرارداد در سال های بعد اصلاح شد.
آنها برای اصلاح یا کنار گذاشتن ابتکاراتی که فوراً کارساز نبودند، عجله داشتند.
در ردیف 20، «مرد» باید به «مردم» اصلاح شود.
او تلاش خواهد کرد این لایحه را اصلاح کند تا پول بیشتری را به حفاظت از محیط زیست منتقل کند.
The proposals would amend the Insolvency Act of 1986 to prevent potentially viable small businesses from being forced into receivership.
این پیشنهادها قانون ورشکستگی 1986 را اصلاح می کند تا از اجبار شرکت های کوچک بالقوه قابل دوام جلوگیری کند.
تغییر دادن
تغییر دهید
modify
تغییر
revamp
اصلاح کردن
تنظیم کنید
rework
دوباره کاری کردن
سازگار شدن
recast
بازنویسی
tweak
نیشگون گرفتن و کشیدن
update
به روز رسانی
mend
بهبودی یافتن
redraw
دوباره ترسیم کنید
revise
تجدید نظر کنید
reshape
تغییر شکل دادن
remodel
بازسازی
درست
redo
دوباره انجام دهید
تبدیل
اصلاح
reconstruct
refashion
طراحی مجدد
refashion
سازماندهی مجدد ایالات متحده
redesign
بهتر کردن
reorganizeUS
تغییر سبک
متفاوت
restyle
خیاط
سازماندهی مجدد انگلستان
tailor
ویرایش کنید
remake
reorganiseUK
edit
worsen
بدتر شود
blemish
عیب
زنگ تفريح
corrupt
فاسد
debase
تحقیر کردن
نزول کردن
depress
افسرده
از بین رفتن
رها کردن
harm
صدمه
چشم پوشی
خدشه دار کردن
impair
زخمی کردن
injure
کاهش دادن
lessen
پایین تر
حفظ
مارس
mar
بی توجهی
neglect
كاهش دادن
ماندن
خراب کردن
ruin
اقامت کردن
متوقف کردن
تفریق کردن
subtract
ناراحت
upset
خسارت
از بین بردن
نگاه داشتن
spoil
یخ زدگی
