bets

base info - اطلاعات اولیه

bets - شرط بندی

N/A - N/A

bet

UK :

bet

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bets] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • He regularly goes to the races and bets heavily.


    او مرتب به مسابقات می رود و شرط بندی های سنگین می کند.

  • She bet £500,000 on the horse that came in second.


    او 500000 پوند روی اسبی که دوم شد شرط بندی کرد.

  • I bet you $25 (that) I'll get there before you.


    من با شما شرط می بندم که 25 دلار (که) قبل از شما به آنجا خواهم رسید.

  • I bet you (that) she's missed the bus.


    شرط می بندم (که) او اتوبوس را از دست داده است.

  • I bet (that) he won't come.


    شرط می بندم (که) او نخواهد آمد.

  • She had a bet on the race.


    او روی مسابقه شرط بندی کرده بود.

  • He placed/put a bet on the grey horse.


    او روی اسب خاکستری شرط بندی کرد.

  • My bet is (that) their baby will be a girl.


    شرط من این است (که) بچه آنها دختر شود.

  • He went to the race track and bet $2 on a horse.


    او به پیست مسابقه رفت و 2 دلار روی یک اسب شرط بندی کرد.

  • I bet that the Yankees won’t win the pennant this year.


    من شرط می بندم که یانکی ها امسال برنده پرچم نخواهند شد.

  • I bet (you) she missed the bus.


    شرط می بندم (شما) او اتوبوس را از دست داده است.

  • He placed a bet on the race.


    او روی مسابقه شرط بندی کرد.


  • شرط من این است که سناتور تصمیم بگیرد دیگر نامزد نشود.

  • Putting your savings in a high-interest account is a good bet/your best bet.


    قرار دادن پس انداز خود در یک حساب با بهره بالا یک شرط خوب / بهترین شرط شما است.

  • In his opinion no fee can compensate for the risk of betting a large chunk of a firm's capital on a single deal.


    به نظر او، هیچ کارمزدی نمی تواند ریسک شرط بندی بخش بزرگی از سرمایه یک شرکت را بر روی یک معامله جبران کند.

  • Some investors are betting that interest rates will rise.


    برخی از سرمایه گذاران شرط بندی می کنند که نرخ بهره افزایش خواهد یافت.

  • You wouldn't want to bet against inflation rising later in the year.


    شما نمی خواهید علیه افزایش تورم در اواخر سال شرط بندی کنید.

  • I hope we attract lots of customers because we've bet the ranch on this place.


    امیدوارم مشتریان زیادی جذب کنیم زیرا در مزرعه در این مکان شرط بندی کرده ایم.

  • If the salary was high enough I bet she'd take the job.


    اگر حقوق به اندازه کافی بالا بود، شرط می بندم که او این کار را می پذیرد.

  • I'll bet that only about 25% of those bottles are recycled.


    شرط می بندم که فقط 25 درصد از آن بطری ها بازیافت می شوند.

  • A lot of people made a bet on housing and lost.


    افراد زیادی روی مسکن شرط بندی کردند و شکست خوردند.

  • He borrowed heavily to start the business and the bet has paid off.


    او برای راه اندازی کسب و کار وام زیادی گرفت و این شرط نتیجه داد.

  • Jenson's bet is that properties will remain scarce and rents will keep rising.


    شرط جنسون این است که دارایی‌ها کمیاب می‌مانند و اجاره بها افزایش می‌یابد.

  • The bank says this account is a safe bet and a good alternative to investing in shares.


    این بانک می گوید این حساب یک شرط مطمئن و جایگزین خوبی برای سرمایه گذاری در سهام است.


  • بهترین شرط شما این است که سهام را بفروشید.

synonyms - مترادف
  • wagers


    شرط بندی ها

  • stakes


    سهام

  • gambles


    قمار می کند

  • flutters


    بال می زند

  • antes


    antes

  • punts


    ضربات

  • pledges


    تعهد می کند

  • parlays


    پارلی ها

  • accumulators


    انباشته ها

  • perfectas


    perfectas

  • tricasts


    سه گانه ها

  • ventures


    سرمایه گذاری

  • Yankees


    یانکی ها

  • quinellas


    کینلاها

  • trifectas


    trifectas


  • بازی

  • plunges


    فرو می رود

  • pots


    گلدان ها

  • raffles


    قرعه کشی

  • daily doubles


    روزانه دو برابر می شود

  • hazard


    خطر

  • speculation


    حدس و گمان


  • پول

  • chunks


    تکه ها

  • hedges


    پرچین ها

antonyms - متضاد
  • certainty


    یقین - اطمینان - قطعیت

لغت پیشنهادی

dreams

لغت پیشنهادی

unofficially

لغت پیشنهادی

descartes